بازجویی اشتازی از بزرگ علوی
برگی از تاریخ
مأموران اِشتازی [سرویس امنیتی آلمان شرقی] در ۲۲ فوریهٔ ۱۹۶۲ [3 اسفند 1340] به سراغ بزرگ علوی، نویسندهٔ نامدار ایرانی میروند. علوی نخست از آنها عذرخواهی میکند که نتوانسته است به علت بیماری برای روشن کردن اتهامات وارد بر متهمان [حسین و فریدون یزدی] و خیانت آنها به حزب، زودتر به پرسشهای مأموران اشتازی پاسخ بدهد.
علوی ادعای مأموران اشتازی مبنی بر عدم رعایت اصول امنیتی را میپذیرد، اما این سرزنش را متوجه رفقای دیگر میداند و میگوید که این امر باید در آینده مورد توجه قرار گیرد.
علوی در ادامه میگوید که چند هفته پیش نامهای از همسر دکتر [مرتضی] یزدی دریافت کرده است. او از عدم اطلاع از فرزندان خویش احساس نگرانی کرده و از او خواسته است تا در این مورد به او کمک کند.
علوی در ادامه میگوید تاکنون در این خصوص اقدامی نکرده و نامه را جهت تحویل به اشتازی به رفیق [ایرج] اسکندری سپرده است.
علوی از مأموران اشتازی میپرسد که آیا درست است به مادر یزدیها اطلاع داده شود کـه بـه فرزندانتان هیچ کمکی نمیتوان کرد؟
علوی در مورد برادران یزدی میگوید با پدرشان صمیمانه دوست بوده است و دکتر یزدی را انسان بسیار ارزشمندی میداند که کمکهای ارزندهای به حزب تودۀ ایران کرده و هنوز هم به حزب وفادار مانده است.
او در ادامه میگوید دکتر یزدی که بارها به زندان افتاده بود، از او خواهش کرده بود که مواظب پسرانش باشم تا آنها نیز از نظر سیاسی به شخصیتهای شایستهای فرارویند.
از این رو، او یعنی بزرگ علوی، خود را نسبت به برادران یزدی، از هنگام ورود آنها به آلمان شرقی، از نظر اخلاقی مسئول میداند. او با حسین رابطۀ بیشتری داشته و کوشش میکرده است تا حسین را آنگونه که پدرش میخواست تربیت کند.
اما حسین در سالهای گذشته از او دوری میگزیده و به علت زندگی بی بندوبارش تحصیلات خود را، به رغم تذکرات مکرر دانشگاه، به اتمام نرسانده است.
حسین درست به همین دلیل در سالهای گذشته هیچ علاقهای به مسائل سیاسی از خود نشان نمیداده است ولی او (علوی) هرگز تصور نمیکرده که حسین به فعالیتهای دشمنانه علیه حزب دست بزند.
علوی فریدون را دانشجویی بسیار ساعی میداند که نکتۀ منفیای از او در رابطه با مسائل سیاسی به گوشش نرسیده است و تا زمان دستگیریاش او را رفیقی صادق و وفادار به حزب میدانست.
مأمور اشتازی برای ارزیابی حجم اطلاعاتی که حسین یزدی میتوانست به سازمان امنیت [ساواک] لو داده باشد از علوی میپرسد که او چگونه و تا چه میزان حسین را در جریان کار مخفی حزب قرار داده است.
علوی در پاسخ میگوید که وی برای رابطه با رفقای مبارز در ایران و کشورهای غربی، دو صندوق پستی در برلین غربی به نام خود گرفته است که تمام نامهها به آن صندوقها ارسال میگردند و ادامه میدهد
که در تابستان ۱۹۵۹ [1338] به خاطر تعطیلات و به دستور رادمنش خالی کردن یکی از این صندوقهای پستی را به مدت چهار هفته به حسین واگذار کرده است؛ موردی که حسین یزدی در طول بازجوییها به آن اعتراف نکرده بود و اشتازی برای اولین بار از آن اطلاع مییافت!
علوی در ادامه میگوید که هر هفته دست کم یک نامه به این صندوق پستی میرسید که مضمون آن حول و حوش مسائل سازمان مخفی حزب بود. او اضافه میکند که از دومین صندوق پستی هنوز استفاده میشود و آخرین بار همین دیروز نامههای رسیده را برداشته است.
او نمیتواند به این پرسش مأمور اشتازی پاسخ دقیقی بدهد که نامۀ سازمان اصفهان حزب توده، که نسخهٔ عکس برداری شده آن به دست ساواک رسیده و به دستگیری ۹۰ نفر در اصفهان منجر شده، به کدام صندوق پستی ارسال شده بود.
علوی تنها میگوید که از مطالب نامههای ارسالی هیچ اطلاعی ندارد، چرا که نامهها را بدون آنکه باز کند از طریق پست آلمان شرقی به لیپزیک برای [دکتر رضا] رادمنش میفرستد.
مأمور امنیتی از علوی میپرسد که آیا از جزئیات دادگاه و محکومیت رفقای اصفهان اطلاعی دارد؟ علوی پاسخ میدهد که دادگاه آنها هنوز تشکیل نشده، اما او گزارش روزنامۀ اطلاعات را، که جزئیات کنفرانس مطبوعاتی در این باره را چاپ کرده، خوانده است.
مأمور اشتازی از علوی تقاضا میکند تا روزنامه و ترجمۀ گزارش یادشده را در اختیار اشتازی قرار دهد که با موافقت وی روبهرو میشود.
علوی در مورد حسین خیرخواه میگوید که احساس ناخوشایندی از دستگیری وی دارد چرا که خود او خیرخواه را به عنوان معلم زبان فارسی به دانشگاه هومبولت پیشنهاد کرده بود.
علوی در ادامه میگوید که از گذشتۀ خیرخواه تنها نکات مثبتی به خاطر دارد.
خیرخواه، به همراه تعداد دیگری از هنرمندان پیشرو در تئاتر سعدی، برنامههای بسیار مترقیای اجرا میکردند و میافزاید که او آمادگی خود را برای شرکت در بریگاد بین المللی در جنگ داخلی اسپانیا به نفع دولت خلقی آن کشور اعلام کرده بود.
علوی در مورد کاراکتر خیرخواه میگوید که او هنرپیشه است و دلش میخواهد که همیشه در مرکز توجه قرار داشته باشد، اما در مهاجرت این توجهات کمتر شده و پذیرش آن برای خیرخواه دشوار بوده است…
| جاسوسی در حزب: برادران یزدی و حزبتودهٔ ایران | قاسم شفیع نورمحمدی | 348ص. مصور | چاپ چهارم |
شرح تصویر:
بزرگ علوی در کنار همسر آلمانی و دو فرزند دکتر مرتضی یزدی (تهران)