خانه ی ملك الشعرای بهار
افشین معاصر
آمديم خانه نبوديد: روايت خانههای مشاهير ايران. نسرين ظهيری. با مقدمۀ احمد مسجد جامعی. نشر ثالث، 1393.
كتاب آمديم خانه نبوديد روايت خانم ظهيری است از چهل و چهار خانه كه روزگاری كسانی همچو دهخدا، مصدق، بديع الزمان، صبا، هدايت، معين، فرخزاد، سپهری و شريعتی در آنها زندگی میكردهاند.
فصل دوم كتاب متوجه خانۀ ملك الشعرا بهار است. گشت و گذاری است در محله همراه با پرسوجو از ساكنان امروزی و سرانجام گفتوگو با فرزند ششم خانوادۀ بهار، يعنی بانو چهرزاد بهار .
نكات زير، پس از مشورت با فرزند بهار، ممكن است به پيرايش اين فصل كتاب كمك كند:
- گفتهاند خانۀ بهار را چندی پیش به عنوان اثر ملّی ثبت كرده اند. ولی اين خانه بيش از 50 سال از ويرانیاش ميگذرد. سراسر خانۀ ملك الشعرا بهار در دهۀ 40 خورشيدی ویران شد و اثری از آن خانه بر جا نيست. آن خانۀ خاطرهانگيز، با باغ گستردهاش و گچبریهای زیبا، كه بهار بيشتر آثارش را در همان جا آفريد به كلی ویران شد و ساختمانهای جدید به جایش ساختند.
خانۀ كوچۀ گوهر، كه گويا امروز به اشتباه به نام خانۀ بهار ثبت شده، هرگز خانۀ بهار نبوده است. در واقع وقتی بهار در سوییس بستری شد، همسرش اين خانه را ساخت و اجاره داد و بعد از مرگ بهار فروخت. ملکالشعرا بهار هیچگاه در آن ساختمان زندگی نکرد.
در سال 1302 خورشيدی ملك الشعرا بهار قطعه زمینی را در محلهای در بیرون از شهر تهران که به آن «بیرون دروازه دولت» می گفتند – پشت ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) كه هنوز بیابان بود و امجدیه هنوز ورزشگاه نبود – خريد. باغی بود با يك آسیاب. بهار اين قطعه زمین را در جنوب باغ به قیمت هر متر یک تومان از خانوادۀ هدایت خرید. سند اصلی این زمین را چند سال پيش خانم چهرزاد بهار به سازمان اسناد ملّی بخشيدند.
بهار و همسرش، سودابه صفدری قاجار، پیش از آن اجارهنشین بودند و در خانهای در چهارراه آبسردار، خیابان ژاله (مجاهدين اسلام)، زندگی میکردند. شرايط مالی بهار امكان خريد زمین در داخل شهر را به او نمیداد. بهناچار در خارج از شهر زمين خرید و همان جا خانه ساخت.
جز ملك هوشنگ كه در خانۀ اجارهای آبسردار به دنيا آمد، پنج فرزند دیگر بهار، یعنی ماهملك و ملكدخت و پروانه و ملكمهرداد و چهرزاد، همه در این خانه به دنیا آمدهاند. اتاق کار بهار، سالن ناهارخوری، اتاق خواب بهار و همسرش، اتاق بچهها، اتاق مستخدمها و آشپزخانه همه در ساختمان اندرونی قرار داشت.
در ميان اندرونی حیاط بود با حوض و چند درخت انار. به بیرونی هم دو راه بود: يكی از اتاق کار بهار و ديگری از حیاط. پيرامون اندرونی و بيرونی هم سراسر باغ بود؛ باغی گسترده و پردرخت و زیبا. با حوض بزرگ چند گوشه، سه لوزی در هم فرو رفته، كه در ميانش پر از نیلوفرهای آبی بود.
گلها را بهار خودش كاشته بود و باغ کمکم پا گرفت. در اين باغ اتاقی هم برای كبوترها بود. بهار کبوترباز قهاری بود (صورت درست مطلع «سرود كبوتر» بهار – در ص 44- بايد اين باشد: بياييد ای كبوترهای دلخواه/ بدن كافورگون پاها چو شنگرف). خانهای بود با گچبری و زیرزمینی بسیار زیبا، با تابستانهايی بسیار خنک، كه به قنات راه داشت و نسيمش آنجا را خنك میكرد.
در سفر درمانی بهار به سوییس قرار شد دولت ارز دولتی به او بفروشد تا قادر به پرداخت هزینههای درمان شود . ملکالشعرا در آسایشگاه بیماران مسلول در دهكدۀ كوهستانی لِزَن (Leyzin) در سوییس بستری بود. ولی در دورۀ نخستوزیری حکیمی فروش ارز دولتی به بهار متوقف شد و خانم سودابه صفدری قاجار ناچار شد برای تامین مخارج سنگين معالجۀ همسرش و ادارۀ زندگی شش فرزند، قطعات باغ را بهتدریج بفروشد.
بهار به هنگام بازگشت به ایران و دوران سخت بیماریاش خانه و کتابهايش را به همسرش بخشید. پس از مرگ بهار دانشگاه تهران حقوق وی را قطع کرد و همسرش بهناچار مجبور به فروش اثاثيه و لوازم منزل شد.
زندهياد دكتر محمود عنایت در مجلۀ نگين پیشنهاد داده بود تا دولت۫ بازماندۀ خانۀ بهار را خريداری كند و در آنجا موزه و پارک بسازد. اما هيچ توجهی به پیشنهاد او نشد. (ص 37)
- بر خلاف نوشتۀ کتاب، عباسقلی گلشائيان، در دولت ساعد مراغهای، وزير دارایی بود نه وزير خارجه. (ص 36)
- مجلس در سال 1335 خورشيدی، پس از جنجال و هياهوی بسیار، یک مقرری 500 تومانی برای خانوادۀ بهار تعیین کرد. علی دشتی و جمال امامی در مجلس سنا با تصويب اين لایحه مخالفت كردند و به بهار بهتان زدند. همسر بهار ناچار شد برای تأمین هزینۀ زندگی، خانه را اجاره دهد.
- سرانجام حزب ایران نوین، در حدود سال۱۳۴۰ بازماندۀ خانه را خريد و خراب کرد و ساختمان جدیدی به جایش ساخت. (ص 39)
- ملك الشعرا بهار، پيش از زندان شهربانی و تبعيد اصفهان، در تهران در خيابان شاهآباد كتابفروشیای به نام «كتابخانۀ دانشكده» دایر كرده بود (كه زيان كرد و ورشكست شد) نه كافه. (ص 40)
- بهار از سالهای مياني حکومت رضا شاه تا سرنگونی وی – جز دوران تبعید اصفهان از 1312 تا 1313- به جرم مبارزۀ سیاسی خانهنشین بود. دو كتاب سبكشناسی و تاريخ مختصر احزاب سياسی ايران، تصحيح انتقادی چند اثر كلاسيك تاريخ و ادب فارسی، به علاوۀ مجموعهای از بهترين سرودههايش، حاصل همين دوران از زندگی اوست.
در صبح نوروز 1312 مأموران شهربانی به خانۀ بهار ريختند و دستگیرش كردند. او را چند ماهی به زندان تأمينات شهربانی، در میدان توپخانه، انداختند تا اینکه به اصفهان تبعید شد و خانوادهاش همراه با او خانه را رها كردند و به اصفهان رفتند. بیش از یک سال بهار در اصفهان در تبعيد بود تا آنكه به مناسبت كنگرۀ هزارۀ فردوسی در تهران، به ميانجیگری ذكاءالملك فروغی، به تهران بازگشت. (ص 41)
- ديوان بهار را نخستين بار آقای عبدالرحيم جعفری، بنیانگذار برجستۀ انتشارات اميركبير، در سال 1335 خورشيدی، پس از مرگ بهار، منتشر كردند و با حقتأليف آن، خانم سودابه صفدری قاجار توانست مقبرهای در شأن همسرش در آرامگاه ظهيرالدوله، در خيابان دربند، بنا كند. (ص43)
این مقاله در مجلۀ جهان کتاب چاپ شده است.