ترور غسان کنفانی
روزنامهنگار نویسنده و شاعر فلسطینی
غسان کنفانی در میان شخصیتهای ادبی که اندیشهها و استعاراتشان نقش عمدهای در احیای هویت فلسطین داشت، شاید کنفانی مطرحترین نثرنویس و پُرترجمهترین بود. پنج رمان او، بهویژه مردانی در آفتاب (1963) و بازگشت به حیفا (1969)، بسیار محبوب هستند، شاید به این دلیل که بهوضوح معضلاتی را که فلسطینیها با آن روبهرو بودند به تصویر میکشند:
مشقّات تبعید و درد زندگی در فلسطین پس از 1967 که اکنون کاملاً تحتکنترل اسرائیل است. این رمانها فلسطینیها را تشویق میکرد با مخمصۀ پُردرد خود مقابله کنند و با قدرت در برابر قدرتهایی که آنها را سرکوب میکردند مقاومت کنند.
بازگشت به حیفا بر اهمیت مبارزۀ مسلحانه تأکید میکند و درعینحال یک بازماندۀ اسرائیلی از هولوکاست را به تصویر میکشد که پس از سال 1967 در خانۀ یک خانوادۀ فلسطینی زندگی میکند.
کنفانی همچنین روزنامهنگاری پُرکار بود که در ادبیات مقاومت فلسطین غرق بود و از اواخر نوجوانی عمیقاً درگیر سیاست بود. در واقع، ممکن است اصطلاح ادبیات مقاومت را در مجموعهای که با این عنوان منتشر کرده است وضع کرده باشد.
او در سال 1936 در عکا متولد شد و در جریان حملۀ صهیونیستها در مه 1948 مجبور شد با خانوادهاش خانهشان را ترک کند و نخست در دمشق سکونت گزیند. وقتی او را در بیروت دیدم، سی و سهساله بود و سردبیر هفتهنامۀ الهدف، هفتهنامۀ رادیکال جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین (پیافالپی).
کنفانی سخنگوی مردمی آن نیز بود. او نهتنها با استعداد ادبی خود، بلکه با هوش آشکار، شوخطبعی متواضعانه و کنایهدار و رفتار دلپذیر و انتقادپذیر و لبخند مشتاقش دیگران را با خود همسو میکرد.
شهرت ادبی و فعالیتهای مبارزاتیاش از او شخصیتی مهم در جنبش ملّی فلسطین ساخت. از اینرو، هدف دشمنان جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین بود که مهمترین آنها دولت اسرائیل و سازمانهای اطلاعاتیاش بودند.
در ژوئیۀ 1972، موساد بهوسیلهٔ یک خودروِ بمبگذاریشده کنفانی را به همراه خواهرزادۀ هفدهسالهاش، لامیس نجم، ترور کرد. تشییعجنازۀ باشکوه کنفانی، که من هم در آن شرکت کردم، صدها هزار نفر از سوگواران او را گرد هم آورد.
این اولین مراسم تشییعجنازۀ رهبران و فعالان فلسطینی بود که طیّ پانزده سال حضورم در بیروت در آن شرکت میکردم…
آثار غسان کنفانی را باربارا هارلو، هیلاری کیلپاتریک و می جیوسی و دیگران به انگلیسی ترجمه کردهاند.
کنفانی حتی پس از مرگ نیز تحت تعقیب بود. یک اقتباس انگلیسی از فیلم «بازگشت به حیفا» از سوی تئاتر عمومی در نیویورک سفارش داده شد، اما هرگز ساخته نشد. اعضای هیئتمدیرۀ آن با اجرای کار کنفانی، که «تروریست» لقب گرفته بود، مخالفت کردند.
نویسندۀ کتاب، رشید خالدی، تاریخنگار فلسطینی-آمریکایی، استاد کرسی ادوارد سعید (مطالعات مدرن عرب) در دانشگاه کلمبیا از استادان صاحبنام دانشگاههای آمریکا و از دوستان ادوارد سعید است.
او در این کتاب سرگذشت فلسطین را با استناد به اسناد و مآخذ معتبر شرح داده و در میان مطالب کتاب، از تجربه خود و خانوادهاش هم روایتهای جالبی دارد (خانواده خالدی از تکنوکراتهای فلسطینی در دوران حاکمیت عثمانی و پیش از جنگ جهانی اول و قیمومت انگستان بر فلسطین بوده اند) .
کتاب علاوه بر اینکه پژوهشی مستند است، شامل حکایتهایی زنده و خواندنی است. رشید خالدی که خود و پدرش در برهههایی در مسئلۀ فلسطین نقش ایفا کردهاند نگاهی انتقادی هم به دولتهای آمریکا و غرب و جهان عرب دارد و هم به سازمانها و رهبران فلسطینی.