و اما جهان کتاب

جهان کتاب

… و اما جهان کتاب

سیّد فرید قاسمی

 

 

 

سال 1374، هفت نشریۀ کتابگزارانه متولد شدند. از نیم‌ماهانه/ پانزده روز یک‌بار تا فصلنامه، سالنامه و گاهنامه. پنج نشریه در تهران؛ و مشهد و قم هرکدام یک عنوان. از هفت ادواری یادشده دو نشریه با نیّت نیم‌ماهانه درآمدند.

نخست مجلهٔ جهان کتاب که 14 مهرماه چاپ شد و 16 مهرماه 1374 به عرضهٔ عمومی رسید و دوم نشریهٔ دنیای کتاب که با تاریخ «نیمهٔ اوّل اسفند 1374» در 12 صفحه با قطع 42´ 5/29 روی پیشخوان فروش قرار گرفت.

دنیای کتاب، 8 شماره به‌تناوب تا آبان ماه 1375 پایید. به یک‌سالگی نرسید و به تاریخ پیوست. چرا که تاب ضرر بیشتر مالی را نداشت اما جهان کتاب در برابر سه سال زیان دوام آورد و در سال نخست 24 شماره در 20 مجلد منتشر کرد.

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

این مجله که فاصلهٔ انتشارش را بنا بر خواست شماری پَخشگر، فروشنده، خواننده و به سبب افزایش هزینه‌ها به ماهنامه و بعد دوماهنامه تغییر داد به استناد روی جلد با انتشار شمارهٔ 410 (فروردین- اردیبهشت 1404) سال سی‌ام را گذراند و اگر سرآغاز انتشار را در نظر بگیریم شمارهٔ 412 (امرداد- شهریور 1404) پایان سال سی‌ام را سپری خواهد کرد.

سی سال ماندگاری با همهٔ دشواری‌ها و در میان انبوه مجله‌های «ارتقا»آفرین با سرمایهٔ اداره‌ها و دانشگاه‌ها اعجاز را رقم می‌زند.

به قول فخرالدین مَزارعی: «گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟/ باللّه که زنده بودن ما شاهکار ماست».

در این سی سال چه نشریه‌هایی به عرصه آمدند. کدام‌ها ماندند و افتان ‌و خیزان به راه خود ادامه می‌دهند. گردانندگان چه ادواری‌هایی عطای کار را به لقایش بخشیدند و رفتند.

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

چه سکان‌دارهای جوان و فراجوانی که با هزارها امید در سال‌های اخیر شروع به کار کرده‌اند داستان دیگری است که به وقتش بدان‌ها باید پرداخت اما جهان کتاب در این سه دهه چه بر سرش گذشت و دوام آورد خود حکایتی است که در این مختصر یادآوری می‌شود.

از حیث اقتصادی فقط کافی است قیمت سال نخست و سی‌ام را به تطبیق بنشینید. شمارهٔ یکم تک‌نسخهٔ مجله 60 تومان و در سال سی‌ام 150 هزار تومان. یعنی دو هزار و پانصد برابر! به سخن دیگر، اگر هزینهٔ پخش و فروش را محاسبه و کسر کنیم با قیمت تک‌نسخۀ سال سی‌ام می‌توانستیم همهٔ سه هزار نسخه شمارهٔ اوّل و تعداد انبوهی از شمارۀ دوم را بخریم!

این از اوضاع اقتصادیِ سه دههٔ اخیر که با این یک قلم تکلیف مخارج (کاغذ، چاپ، نشر، و…) روشن می‌شود. چهار بار جابه‌جایی دفتر، تغییر قطع، نوع چاپ و شماری دیگر از دگرگونی‌ها را باید از این منظر به نظاره نشست.

از نظر سیاسی نیز با این‌که قوانین فرهنگی و هنری تحول قابل‌ملاحظه‌ای پیدا نکرده‌اند، نظاره‌گر سه سلیقهٔ مدیریتی در شش مقطع بوده‌ایم. رونق و گشودگی اندک، بستگی و آمیختگی طولانی، رکودهای پیاپی را به دنبال داشت و جایی برای برنامه‌ریزی درازمدت باقی نگذاشت.

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

تغییر اوضاع اجتماعی و فرهنگی، گُسَست نسلی، کاهش دل‌بسته‌های رسانه‌های کاغذی و افزایش مریدان محمل‌های شارژی، همه و همه را که در نظر آوریم درمی‌یابیم دگرگونی‌های شگرف و شگفتی جریان دارد. البته بخشی متأثر از شرایط جهانی است اما پارهٔ عمده‌ای مختص جغرافیای ماست.

جهان کتاب در نوسان امید و بیم با سازمان کوچک مرکزی و شبکهٔ بزرگ همکاران، این سه دهه را پشت سر گذاشت و جایزه‌های داخلی و خارجی بُرد.

فکر پیدایش مجله‌ای که بعدها جهان کتاب نام گرفت گویا سال 1368 به وجود آمد اما به سرانجام نرسید.

سال 1372 تجربه‌ای با روزنامهٔ همشهری برای انتشار ضمیمه‌ای با نام شهر کتاب در هفت شماره و هر دو هفته یک‌بار تحقق پیدا کرد که آن‌هم به سبب «اختلاف سلیقه» متوقف شد و مربع گردانندگی (بانو دکتر طلیعه خادمیان: جامعه‌شناس، آقایان مجید رهبانی: نشرشناس، فرخ امیرفریار: کتاب‌شناس و کاوه بیات: تاریخ‌شناس) را بر آن داشت با پا در عرصهٔ واقعیت و به دور از پهنهٔ پندار و خَلسهٔ خیال و بافندگی‌های مرسوم بلندپروازانه، با حداقل‌ها، معیارمند و با در نظرآوری زمین، زمانه و زمینه به اندیشهٔ انتشار مجله‌ای مستقل برسند تا رودخانه‌ای مسیرساز پدید آید و جامعهٔ گوش‌سالارِ حوالی کتاب به چشم‌محور مبدل شود.

در آغاز نام این نشریه را می‌خواستند شهر کتاب بگذارند اما مؤسسهٔ همشهری نام را از آن خود می‌دانست. بنابراین به پیشنهاد مجید رهبانی، سکان‌دار اصلی و صبور مجله، نام جهان کتاب را برگزیدند و درخواست مجوز دادند. با صدور اجازه‌نامه، برنامه‌ریزی برای انتشار مجله آغاز شد و نخستین شماره بر پیشخوان جایگاه‌های فروش مطبوعات و کتاب نشست.

یکی از ویژگی‌های جهان کتاب در سه دههٔ اخیر این بود که افزون بر معرفی و نقد کتاب به نقد مسائل کتاب نیز می‌پرداخت. نشر و کتاب به روایت جهان کتاب 1374 -1394، برگزیده‌ای از چاپکرده‌های مجله در این زمینه است.

مسئله‌های نشر و مرتبط با کتاب (حقوق پدیدآور، معضل ترجمه، حروف‌چینی و شکل کتاب از صفحه‌آرایی تا طراحی جلد، لیتوگرافی، چاپ، صحافی، قیمت‌گذاری، شمارگان، مباحث نظری و عملی، توزیع، فروشندگی، کتاب‌خوانی و کتاب‌نخوانی، خریدار و خواننده، ممیزی، کتابخانه‌ها و کتابداری، ترویج و…) لَقلَقهٔ مجله نبود، دغدغه‌اش بود.

از حیث معرفی کتاب نیز چون کتاب‌گزاری همهٔ آثار در جهان کتاب امکان‌پذیر نبود، تصمیم‌سازها و تصمیم‌گیرهای مجله بر آن شدند تا با اولویت داستان و رُمان فارسی، شعر معاصر فارسی و تاریخ معاصر ایران به «مهم‌ترین آثار در حوزه‌های ادبیات و زبان، علوم انسانی و اجتماعی و هنر» بپردازند.

رضازاده شفق «انتقاد» را «ورزش ملّی ایرانیان» می‌دانست. با نگاه ارزیابانه، جهان کتاب سعی داشت به این ورطه درنَغلتَد. چون دریافته بود که نقد، انتقاد نیست. نقد نه نقّالی است و نه بقّالی و اگر دال نقد بیفتد می‌شود نِق! و بر این باور بود نقد کتاب، چاقوکشی و سلاخی نیست. جراحی است. حسابرسی است نه تسویه‌حساب.

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

جهان کتاب در نظر داشت که نقّاد و حتی منتقد، مُنتَقِم نشود و تلاش می‌کرد انتقاد به انهدام نینجامد. به یاد داشته باشیم که مهار قلم‌های سرکش و بی‌پروا کار آسانی نبوده و نیست.

جهان کتاب سعی کرد بی ‌غرض و مرض نه رفاقت‌نامه باشد نه خصومت‌نامه. ستایشگر بی‌مورد و نکوهشگر ناصواب نباشد. بی‌حاشیه و متن‌محور، با جهت‌گیری اما نه جانبداری، به راه خود ادامه دهد و بلندگوی نِحِلهٔ خاصی نشود.

منصفانه و عادلانه، نه ظالمانه و بی‌انصافانه به آثار بنگرد. آن هم در کشوری که سال‌ها زبانزدهای این حوزه چنین بود: «درازَش کردی»، «چپقش را چاق کردی»، «پوستش را کَندی» و… جهان کتاب سعی در گذار از این اصطلاح‌ها داشت.

سکاندارهای مجله، نقّادی را شغل قلمداد نمی‌کردند بلکه تخصص موضوعی می‌دانستند، با احتیاط و مشی فرهنگی و مستقل، به دور از دسته‌بندی، پرخاشگری، شلوغ‌بازی و هیجان گذراندند. تحریف را به ‌جای تفسیر ننشاندند و با نورافشانی به تاریکی‌های حیطهٔ کتاب به روشنگری پرداختند.

جهان کتاب می‌دانست لازمهٔ پایداری، فهم گذشته‌ها، دریافت امروزی از داده‌های دیروزی و حفظ بُن‌مایه‌هاست. سُنّتْ ارتجاع نیست. به شرط آن‌که عقل بر نقل مُرجَّح شود. از این‌رو به تلویح و تصریح یادآور می‌شد مدرنِ حقیقی به ریشه‌ها اتصال دارد.

پاسداری از داشته‌های ادبی و فرهنگی و پیشینه‌ها توأم با نوجویی همّتش بود. چرا که می‌دانست برای جامعهٔ فراموشکار بینش‌سازی در پی دارد. جهان کتاب تلاش داشت بی ادا و ادعا همزهٔ وصل و اسب درشکه نباشد. بی‌هیاهو اما پُرتکاپو استقلال خود را حفظ کند و انتخاب‌هایش اسیر اتفاق‌ها نشود.

از جدال با کسانی که بدیهیات را در زمرهٔ کشفیات می‌دانند گریزان بود. توپخانهٔ رسانه‌ای نداشت. اهل کلنجار با آدم‌ها و آدمک‌ها نبود. اما گاه جدل به سراغش می‌آمد. در آن صورت، سازگار _ نه سازشکار _ در پاسداشتِ فهم و احترام به دیگران ساعی بود. ازجمله دو سه بار که سه نام‌رُبا بی‌هیچ ارتباطی با مجله، نام جهان کتاب را بر نشر و پخش خود گذاردند.

فهرست عنوان‌های روی جلد جهان کتاب نشان می‌دهد که مجله، موضوع، تحقیق و تطبیق، متن، محتوا و به‌طورکلی اثرمحور است نه مؤثرسالار، شخص‌مبنا و چهره‌بها. اما چشم بر مُتتبع نمی‌بندد.

اولویت در جهان کتاب همواره به قدرت و قوّت مطلب بوده، از این‌رو با تَصفُح می‌بینیم گاه نقد پیشی دارد و زمان دیگر جُستارها و مقاله‌های غیر نقادانه.

دربارهٔ قالب عرضه هم جهان کتاب سعی داشت با تأکید بر بدنهٔ جامعه و به دور از ابتذال و ثقیل‌نویسی همهٔ قالب‌ها را به خدمت بگیرد. گزارش، چاپ سخنرانی، گفت‌‌وگو با افراد گوناگون (نویسنده، مترجم، عکاس، ناشر فعال و بازنشسته، طراحِ جلد، پژوهشگر، مجموعه‌دار، ترجمهٔ مصاحبه‌های پدیدآورها و کتاب‌ورزهای انیرانی)، تا واقعهٔ درگذشتگان و نمایۀ سالانه، دهه، دو دهه و سه دهه.

همچنین در روزگار رونق، ویژه‌نامه‌های هفتهٔ کتاب و نمایشگاه بین‌المللی کتاب، انتشار ضمیمه‌ای 16 صفحه‌ای با عنوان «پروندۀ یک ناشر: روزنه‌کار» (ش 69- 70، آذر 1377 و…)، راهنمای ‌بازار کتاب در چهار مجلد (زمستان 1379، پاییز 1380، بهار 1381، پاییز 1381)، گشایش سرفصل‌های نو از ادبیات کودک و نوجوان تا طنز دیده می‌شود.

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

در دورۀ دیگر نیز از سر جبر حذف بعضی از بخش‌های مجله به دلیل مسافرت و گرفتاری‌های روزمرۀ همکارها یا اقتضای زمانه و همه‌گیری تارنمای جهان‌گستر به وقوع پیوست.

مجله موضوع‌های خاص و حیطهٔ محدود داشت اما در حدّ وسع از تنوّع غافل نبود و از برنامه به کارنامه رسید. پاسخ به درخواست‌های امکان‌پذیر مخاطب تا جایی که نظم و دقت پابرجا باشد و کیفیت فدای کمّیت نشود و اعتبار به‌دست‌آمده نزد اهل نظر خدشه‌دار نگردد را از اصول مجله می‌توان قلمداد کرد.

جهان کتاب به بسیاری از جوان‌ها میدان داد و ملانصرالدین‌وار به کار خود نگاه نکرد. می‌گویند ملانصرالدین توی کوچه بچه‌ها را می‌زد. عده‌ای گفتند: «ملا با این طفل‌های معصوم چکار داری؟» می‌گفت: «این‌ها آمدند که ما برویم. این‌ها آمدند جای ما را بگیرند»!

باری، بُرشی از حرف‌هایی که در مراسم گرامی‌داشت بیستمین سال نشر جهان کتاب زدم، در پی می‌آید. با این توضیح که هر جا از 20 سالگی گفته‌ام به 30 تغییر یافت:

… برای پی بُردن به مرارت‌های یک نشریهٔ خصوصی با موضوع کتاب باید نسبت نشریه را با چهار ضلع یک مربع بررسی کرد:

  1. دولت؛ 2. ملّت؛ 3. ناشرها و کتاب‌فروش‌ها؛ 4. پدیدآورنده‌های آثار.

ضلع اوّل، دولت: اولین مواجههٔ جهان کتاب با دولت مسئلهٔ مجوز انتشار بود که یک سال و نیم طول کشید. دومین برخورد جهان کتاب با دولت بهره‌یابی از امکان‌های معمول کشور بود که همهٔ نشریه‌ها برخوردار می‌شوند. این بهره‌یابی هم بستگی به سلیقه و منش مدیرها و کارمندهای مربوطه داشت. مردم‌داری و مردم‌آزاریِ کاربه‌دستان در این زمینه بسیار مؤثر بود. تخصیص کاغذ جهان کتاب، خرید برای کتابخانه‌ها در سه دههٔ اخیر و مسائلی ازاین‌دست همواره دستخوش نوسان‌های بسیار شد…

گاهی هم که جهان کتاب به نقد سیاست‌های نشر کتاب می‌رسید به مرز بحران برای ادامهٔ حیات نشریه منجر می‌شد.

ضلع دوم، ملّت: دربارهٔ مردم و جهان کتاب هم باید گفت خرید نشریۀ کتاب بی‌نسبت با رونق نشر کتاب نیست. نگاه اجمالی به تفاوت‌های این 30 سال از هر حیث (ناشر، عنوان کتاب، شمارگان و…) و از همه مهم‌تر رواج رسانه‌های شارژی، درگذشتِ بیشتر کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای، تغییر محمل‌های اطلاع‌یابی و آموزش، ترجیح مقاله به جای کتاب در نظام آموزش‌عالی، مرسوم شدن رویه‌های ناصواب برای ارتقا، ترویج کتاب‌نخوانی و موارد دیگر تکلیف اتکا به عموم را روشن می‌کند.

ضلع سوم، ناشرها و کتاب‌فروش‌ها: جز چند تن ناشر انگشت‌شمار که پیش از چاپ اوّلین شمارهٔ جهان کتاب، خبر نشر مجله را شنیده بودند نخستین مواجهۀ عمومی کتاب‌فروش‌ها با جهان کتاب، صبح 16 مهرماه 1374 اتفاق افتاد که موزّع از میدان انقلاب تا چهارراه ولی‌عصر به هر کتاب‌فروشی که رفت نشریه را نگرفتند.

پخشگر به آقای مجید رهبانی، آقای رهبانی به آقای فرخ امیرفریار، آقای امیرفریار به آقای حسن کیاییان، مدیر نشر و کتاب‌فروشی چشمه و آقای کیاییان به آقای محسن باقرزاده، مدیر انتشارات و کتاب‌فروشی توس تلفن زدند. با این تلفن‌ها تا حدودی مسئله حل شد و قبول اَمانی برای فروش رقم خورد. نمی‌خواهم دربارهٔ داستان عدم ارسال کتاب‌های تازه برای معرفی و عدد ناشرهایی که در این 30 سال به جهان کتاب آگهی داده‌اند حرف بزنم. غمبار است! شمار ناشرهای دارای پروانه، فعال و حرفه‌ای با کل میزان مشترکان جهان کتاب را هم که بررسی می‌کنیم به شیوهٔ همکاری صنف با نشریه بیشتر پی می‌بریم.

ضلع چهارم، پدیدآورنده‌های آثار: یک طرف بزرگانی هستند که کارشان بَه‌بَه و چَه‌چَه زبانی است. گفت: «عطای بزرگان ایران‌زمین/ دوتا بارک‌الله است، یک آفرین». این عزیزان کاری برای مجله انجام نمی‌دهند. حتی چند سال یک‌بار یک مقاله هم برای نشریه نمی‌نویسند. شما اگر به شمار نویسنده‌ها و مترجم‌هایی که در این 30 سال با جهان کتاب همکاری کرده‌اند دقت بفرمایید به صحت عرضم پی خواهید بُرد. کمبود و نبود افراد متخصص و متبحر در بسیاری از حوزه‌ها و نقدهای افرادی که در عُمرشان یک خبرنامهٔ 4 صفحه‌ای انتشار نداده‌اند چه رسد به تألیف کتاب، تکلیف این ضلع چهارم را هم مشخص می‌کند…

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

دوستان جهان کتاب در این 30 سال همۀ تلاش خود را صرف کردند تا با صرفه‌جویی چراغ این نشریه روشن بماند. فاصلۀ انتشار را تغییر دادند؛ از دو هفتگی به ماهنامه و دوماهنامه و گاه بیشتر رسیدند. شیوهٔ چاپ را تغییر دادند. شکل اوّلیه، الگوی شماری از نشریه‌ها شد… اما جهان کتاب به سبب جبر مالی از شکل اوّلیه به شکل‌های دیگری درآمد تا بماند.

رشد تصاعدی هزینه‌ها شکل را دگرگون کرد اما محتوا را نه، چرا که وفاداری به چارچوب اوّلیه از حیث محتوا هنوز هم در جهان کتاب مشهود است. گردانندگان جهان کتاب این مجله را منبع اصلی درآمدزایی خود ندیدند. همهٔ نویسنده‌ها و مترجم‌ها هم بی چشمداشت مادی با این مجله همکاری کردند.

جهان کتاب با وجود همهٔ دگرگونی‌ها با حفظ اصول خود، معتدلانه در پی اصلاح اوضاع کتاب در ایران بوده و هست. پایداری سی‌ساله با توجه به دگرگونی‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری تحسین‌برانگیز است…

*

در این سه دهه محمل‌های پیشینِ پُر سابقه به‌خصوص کاغذی با دشواری‌ها دست‌وپنجه نرم کردند تا بپایند و بمانند. به بقا اندیشیدند اما هرچه زمان گذشت متوجه شدند زنگ دورهٔ دیگر و کاغذزدایی به‌خصوص برای جغرافیای ما به صدا درآمده، از یک‌سو تصویر کلمۀ چاپی را بلعید و از طرف دیگر رسانه‌های تعاملی که مخاطب را تبدیل به کاربَر کرده‌اند، در تاخت‌وتازند. به دردشناس و درمان‌دان هم کاری ندارند.

تفاوت جهان کتاب و بیشتر مجله‌های امروزی با مطبوعات سلف این است که آن‌ها از کم شروع کردند و به‌مرور به شمارگانشان افزوده شد اما در این دوره به‌خصوص مجله‌های فرهنگی و هنری با تیراژ به نسبت بالا شروع شدند.

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

در یک مقطع سیر افزایشی داشتند اما به‌مرور کاهشی شدند. چرا که در سال‌های نه‌چندان دور مرکز عرضهٔ نشریه‌های فرهنگی، دکه‌های روزنامه‌فروشی بود اما امروز بیشتر کیوسک‌ها به قهوه‌سرا، چایخانه _ البته با نبات! _ دودستان و مرکز نوشابه‌گستری تبدیل شده‌اند و از پُفک تا فندک را جایگزین روزنامه و مجله کرده‌اند.

جابه‌جایی مکان حقیقی و فضای مجازی، همچنین رواج گوشی‌های چندکاره که روزگاری به گوشی تلفن شهرت داشتند و امروز برای عده‌ای کعبۀ آمال شده‌اند و جای کتاب، روزنامه، مجله و فراتر، پدر، مادر، مدرسه و دانشگاه را گرفته‌اند باید در نظر آورد.

در این حیص‌ و بیص چراغ مجله‌های خصوصی _ علی‌رغم میل باطنی گرداننده‌ها _ یکی پس از دیگری به‌مرور خاموش می‌شود. یکی باید به نقل از مسعود فرزاد بگوید:

«تا توان بود خدمتت کردم/ چون توان رفت، عذر من بپذیر/ کوهکن، کوه‌ کَند تا جان داشت/ این زمان، عذر کوهکن بپذیر».

و دیگری به گفتۀ صائب استناد کند:

«در کارخانه‌ای که ندانند قدر کار/ از کار هر که دست‌کشد کاردان‌تر است».

 

و اما جهان کتاب
و اما جهان کتاب

برخی از جلدهای مجله در سال‌های اولیۀ انتشار را می‌بینید که همگی امضا دارند. برخی کار باسم رسام هستند، برخی مانا نیستانی، یکی از توکا نیستانی، امین نظر و ….

این یادداشت در شمارۀ فروردین- اردیبهشت مجلۀ جهان کتاب به چاپ رسیده است.

 

 

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.

بازگشت به فروشگاه