در ستایش نقطه ویرگول
نقطه ویرگول روزبهروز کمتر به کار میرود؛
باید در برابر نابودی آن مقاومت کرد
رُزلین پیتلین[1]
ترجمۀ مژده دقیقی
تحقیقی که بهتازگی انجام شده، نشان میدهد استفاده از نقطهویرگول در دو دهۀ گذشته به نصف کاهش یافته است. این کاهش به روندی درازمدت شتاب میبخشد:
«در 1781، تقریباً در هر نود کلمۀ ادبیات انگلیسی یک نقطهویرگول وجود داشت؛ در سال 2000، این میزان کاهش یافته و به یک نقطهویرگول در هر 205 کلمه رسیده بود. امروز، در هر 390 کلمه تنها یک نقطهویرگول وجود دارد.»
تحقیقات بیشتر نشان داد که دو سوم دانشجویان انگلیسی هرگز از نقطهویرگول استفاده نمیکنند یا بهندرت از آن استفاده میکنند؛ و بیش از نیمی از آنها نمیدانند نقطهویرگول را کجا به کار ببرند. تنها 11% از پاسخدهندگان خود را بهکاربرندۀ همیشگی نقطهویرگول میدانستند.
شاید این یافتهها دقیق نباشند. آنطور که گاردین نوشته، پایگاه دادههای سرویس انگرام گوگل،[2] که کتابهای رمان و ناداستان را بررسی میکند، نشان میدهد که
«در فاصلۀ سالهای 1800 تا 2006، کاربرد نقطهویرگول در زبان انگلیسی 388% بیشتر شد، و پس از آن طی یازده سال 45% کاهش یافت. بااینحال، در 2017 روند افزایش تدریجی را آغاز کرد و تا 2022، حدود 27% افزایش یافت.»
باوجوداین، اگر در این پایگاه دادهها، به جای کلمۀ «نقطهویرگول»، خودِ این نشانۀ سجاوندی را جستوجو کنید، به نتیجۀ کاملاً متفاوتی میرسید که بیشتر به یک روند کاهشی پایدار شباهت دارد.
مخالفان سرسخت
سروکلۀ نقطهویرگول نخستین بار در 1494 پیدا شد، درنتیجه مدت زیادی است که وجود دارد. بحثوجدل دربارۀ آن هم همینطور.
مخالفانش گاهی خیلی سرسختند. برخی آن را نشانهای از نخبهگرایی آمیخته به تظاهر تلقی کردهاند. ادرین مول، شاگردمدرسۀ پرمدعایی که قهرمانِ رمانهای پرطرفدار سو تاونسِند[3] است، با تَفَرعُن میگوید که بَری کِنت، قلدر کلهتراشیدۀ مدرسهاش، «اگه توی آبِ جوش نقطهویرگول میافتاد، نمیفهمید چیه.» کورت وونهگات (که رمانهایش کاملاً هم عاری از نقطهویرگول نیستند) گفته نقطهویرگول «مطلقاً هیچچیز» را نشان نمیدهد و استفاده از آن فقط نشانۀ آن است که «رفتهاید دانشگاه».
برخی دیگر از نویسندگان عناد مطلق خود را با نقطهویرگول به زبان آوردهاند. جیمز کیلپَتریک، روزنامهنگار امریکایی نقطهویرگول را به باد انتقاد گرفته و آن را «دخترانه»، «نفرتانگیز»، و «بزدلانهترین، سوسولیترین و بیخاصیتترین» نشانۀ سَجاوندی خوانده که «تاکنون ابداع شده است.»
از این نشانۀ سَجاوندی بسیار بد گفتهاند و تردیدهایی دربارۀ استفاده از آن در متون نثر معاصر به وجود آمده است. بِن مکنتایر، نویسندۀ انگلیسی گفته است که استیون کینگ «حاضر نیست جنازهاش را با نقطهویرگول توی قبر بگذارند.» پیداست مکنتایر صفحۀ 32 کتاب بینظیر کینگ در باب نوشتن[4] را نخوانده است؛ کینگ در این صفحه در سه جملۀ پیاپی از نقطهویرگول استفاده میکند.

موازنۀ بینقص
پیش از دفاع از نقطهویرگول، بد نیست توضیح بدهم که کار این نشانۀ سجاوندی درواقع چیست. نقطهویرگول دو کاربرد دارد:
- عبارتهای مستقل را از هم جدا میکند، اما میان آنها رابطهای برقرار میکند. خبر میدهد که این عبارتها بیش از آن به هم وابستهاند که جملات مستقلی به شمار بیایند. بهعنوانمثال: «سخن از سیم است؛ سکوت از طلا.»
- میتوان از آن برای روشن کردن فهرستهای پیچیده استفاده کرد. بهعنوانمثال: «یادتان باشد که این موارد را بازبینی کنید: دستور زبان، بهویژه مطابقت فعلها و فاعلها؛ املا، بهویژه املای کلمات دشواری از قبیل «مُطَنطَن»؛ و نشانههای سَجاوندی، بهویژه کاربرد آپوستروف.»
نقطهویرگول مدتها نقش مهمی در ادبیات کلاسیک ایفا کرده است. آملیا هیلِ روزنامهنگار اشاره میکند که ویرجینیا ولف در رمان مراقبهای خود دربارۀ زمان، خانم دالووی، تا حد زیادی بر نقطهویرگول متکی است. این رمان بیش از یک هزار مورد نقطهویرگول، غالباً با کاربردهای نامتعارف، برای ثبت جریان افکار قهرمانش دارد.
از دیگر هواداران نقطهویرگول میتوان به جان آپدایک، دانا تارت، مارک تواین، چارلز دیکنز، سلمان رشدی و جین آستن اشاره کرد. فیلیپ هِنشِرِ رماننویس در ستایش از نقطهویرگول آن را «ابزاری ارجمند، دقیق و خردمندانه» خوانده است. کِنِت تاینِن، منتقد تئاتر، در 1953، نقطهویرگول را «تکیهگاه ارزشمند نثر انگلیسی» خواند.
بِن دالنیک در جستارِ «داستان عاشقانۀ نقطهویرگولها»[5] به استفادۀ ماهرانۀ ویلیام جیمز از نقطهویرگول برای جدا کردن چندین عبارت پیاپی اشاره میکند. به اعتقاد دالنیک، مثل آن است که به خوانندهای که همین حالا هم یک کیسه خواربار در دست دارد، بگویید: «ببین، میدونم خیلی زیاده، ولی میتونی یه کیسۀ دیگه هم برداری؟»
مری ناریس، از ویراستاران فنی بسیار معتبر نیویورکر، گفته است: «تصویر ذهنی کیسههای خرید، این دیدگاه را تقویت میکند که کار نقطهویرگول اصولاً برقراری موازنه است.» لوئی مِنان، استاد دانشگاه هاروارد، نقطهویرگولی را که در یک اعلانِ مربوط به خدمات عمومی موازنه ایجاد میکرد (و اینطور که میگویند با دست اضافه شده بود) «بینقص» خواند. در این اعلان، از مسافران مترو درخواست میشد که روزنامههای خود را در قطار جا نگذارند: «لطفاً بِندازش تو سطل زباله؛ این خبر همه رو خوشحال میکنه.»
لوئیس تامسِ شاعر در جستارِ «یادداشتهایی دربارۀ نقطهگذاری»[6] دقت و ظرافت نقطهویرگولی را که در جای مناسب به کار رفته، بهخوبی منتقل میکند:
«نقطهویرگول به شما میگوید هنوز دربارۀ جملۀ کامل پیشین سؤالی وجود دارد؛ لازم است چیزی اضافه شود. مواجه شدن با نقطهویرگول به جای نقطه تقریباً همیشه رضایت خاطر بیشتری ایجاد میکند. نقطه به شما میگوید همین است که هست؛ اگر همۀ معنایی را که میخواستی یا انتظارش را داشتی درنیافتهای، هر آنچه را که نویسنده میخواسته با تو در میان بگذارد دریافتهای و حالا باید جلو بروی؛ اما با دیدن نقطهویرگول اندکی امیدوار میشوید؛ هنوز تمام نشده؛ به خواندن ادامه بده؛ موضوع روشنتر میشود.»
به قول دیوید معلوف، رماننویس استرالیایی، نقطهویرگول هنوز در نثرهای تخیلی گونهگون امید موفقیت، و کارکرد مهمی دارد:
«من گرایش دارم جملههای بلندتر بنویسم و دوست دارم از نقطهویرگول استفاده کنم که مجبور نباشم این جملههای بلندتر را به جملههای کوتاهتری تقسیم کنم، چون استفاده از جملههای کوتاهتر به معنی آن است که چیزهایی که میخواهم در نظر خواننده به هم مربوط باشند، به هم مربوط نیستند. جملات کوتاه اغلب موجب میشوند متن را تند بخوانید؛ نویسنده اغلب میخواهد متن را آهسته بخوانید.»
ما بدون نقطهویرگول از عهده برنمیآییم. انجمن حمایت از آپوستروف با قوت تمام به کارش ادامه میدهد. من هم با کمال میل حاضرم به انجمن حمایت از نقطهویرگول بپیوندم.
20 مه 2025
[1]. Roslyn Petelin ، استاد افتخاری نویسندگی در دانشگاه کوئینزلند
[2]. Google Books Ngram Viewer
[3]. Sue Townsend
[4]. Stephen King, On Writing
[5]. Ben Dolnick, “Semicolons: A Love Story”
[6]. Lewis Thomas, “Notes on Punctuation”