مگره در اتاق اجاره ای

 

 

قیمت: 110.000 تومان

تعداد صفحات

170

شابک:

9786006732541

مترجم

عباس آگاهی

نوبت چاپ

سوم

نویسنده

ژرژ سیمنون

درباره کتاب

مگره در اتاق اجاره ای

 

 

 

از کتاب “مگره در اتاق اجاره‌ای”:
با این همه اتاق دل‌انگیزی بود. تختخواب هنوز آشفته مانده بود. روی میز توالت جعبهٔ زیبای لوازم آرایش مرتب شده بود و هنوز موهایی طلایی روی شانه به چشم می‌خورد. پرده‌ای کتانی و گلدار دستشویی را می‌پوشاند و در هوا بوی تند صابون عطری شناور بود.
«دیدید؟»
در واقع مگره دید که اشکافی وجود ندارد. با این حال گرچه می‌دانست بی‌نزاکتی می‌کند، پردهٔ جلوی دستشویی را بالا زد، و مادموازل کلمان، پشت سرش، آهی کشید و گفت:
«حالا می‌دونید اتاق خواب یک پیردختر چه جوریه…»
روی میز کنار تختخواب فنجانی با کمی قهوه در ته آن و خُرده‌ریز کرواسان‌ در نعلبکی‌اش دیده می‌شد.
«شما صبحانه رو برای خودتون می‌آرید توی تختخواب؟»
حالا چشمان مگره، در حالی که در چهرهٔ عروسکی زن آغاز دلواپسی را می‌خواند، می‌خندید.
«مادموازل کلمان، شما خانم بسیار مهربانی هستید. متأسفم که موجب ناراحتی‌تون می‌شم، ولی مجبورم نگاهی به زیر تخت‌تون بیندازم.»
او فرصت خم شدن پیدا نکرد. از زیر تخت کفش‌هایی مردانه، شلوار، دست‌ها و سرانجام صورت فوق‌العاده پریده‌رنگی که در آن مردمک‌هایی وحشتزده می‌درخشیدند، بیرون آمدند.
«پولوس بلند شید! نترسید! من آزاری بهتون نمی‌رسونم.»
مرد جوان داشت می‌لرزید. دهانش را باز کرد تا با گلویی خشک بریده‌بریده بگوید:
«مادموازل نمی دونست…»
«چه چیزی رو مادموازل نمی دونست؟»
«این که من زیر تختش مخفی شده‌ام.»
مگره به خنده افتاد. احساس کرد به همان اندازهٔ آن صبح بهاری خوش‌اخلاق و شادمان است. پرسید:
«در غیاب ایشون صورت‌تون رو اصلاح می‌کنید؟»
چون صورت آن جوان به هیچ‌وجه ریشی چهارروزه را نشان نمی‌داد.
«قسم می‌خورم…»
مادموازل کلمان شروع کرد:
«گوش کنید، جناب مگره…»
زن نیز به خنده افتاده بود. چون شاید در نهایت هیچ جنبهٔ فاجعه‌آمیزی به این موضوع نمی‌داد.
«درسته، من گولتون زدم. ولی موضوع اون‌جوری که شما فکر می‌کنید نیست. اون به بازرس شما شلیک نکرده…»

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.

بازگشت به فروشگاه