تعداد صفحات | 170 |
---|---|
شابک: | 9786006732442 |
مترجم | عباس آگاهی |
نوبت چاپ | سوم |
نویسنده | ژرژ سیمنون |
پی یتر لتونی
ژرژ سیمنون
ترجمۀ عباس آگاهی
(168ص)
سربازرس مگره اینبار در ماجرایی اسرارآمیز درگیر میشود که شخصیّت اصلی آن، تبهکاری شناخته شده برای پلیس بینالمللی است: «پییتر لتونی».
او کلاهبرداری با شهرت جهانی است که در سراسر اروپا تحت تعقیب است. اکنون گزارش عزیمت او از کراکوی (در لهستان) سوار بر قطار «ستارۀ شمال»، کشور به کشور و شهر به شهر، تا پاریس مخابره میشود.
در پاریس، سربازرس به ایستگاه راهآهن میآید، اما با جسد مردی در دستشویی قطار روبهرو میشود که گلولهای از فاصلۀ نزدیک به زندگیاش پایان بخشیده است.
در گیرودار کشف جسد، مردی از میان مسافران، و با مشخصاتی شبیه به پییتر لتونی، از ایستگاه خارج میشود. سربازرس مگره در تعقیب آن مرد روانۀ هتل ماژستیک میشود تا او را از نزدیک زیر نظر بگیرد … و این چنین، ماجرایی آغاز میشود که با فراز و فرودهای بسیار و صحنهپردازیهای اعجابآور ادامه مییابد.
بهتدریج پییتر لتونی چهرههای دیگری به خود میگیرد و سلوک و رفتارش هر بار شخصیّت متفاوتی را جلوهگر میسازد.
حکایت پییتر، از سرگذشت یک تبهکار عادی فراتر رفته، به پیشینۀ فعالیت او در جوانی، به عنوان یک دانشجوی فلسفه و رئیس انجمن «اوگالا» میرسد؛ انجمنی متشکل از دانشجویان ملّیگرا و اغلب یهودی تارتو (در استونی) که با روسها و ارتش سرخ رویاروی میشوند…
شخصیّتهای متعدد و دارای ویژگیهای متفاوت، انسجام داستانیِ رمان با بافت چندلایه و پیچیده که معماهایی را طرح و رمزگشایی میکند، و تحلیل روانشناسانۀ افراد درگیر در ماجراهای پرشمار، از امتیازات این اثر درخشان و جاودانۀ ژرژ سیمنون است.
*
سطرهایی از کتاب:
«پییتر در شب رسیدنش به هتل ناپدید شده بود. صبح روز بعد، مگره او را در فکام با خصوصیات فدور یوروویچ یافته بود.
او به کوچۀ روا ـ دو ـ سیسیل برگشته بود. چند ساعت بعد، مورتیمر وارد این مسافرخانه شده بود. متعاقباً چندین نفر از آنجا خارج شده بودند، از جمله پیرمردی ریشو.
و صبح آن روز، پییتر لتونی دوباره به هتل ماژستیک برگشته بود.
از همه حیرتآورتر اینکه، به استثنای شباهت ظاهری تکاندهنده، هیچ خصوصیت مشترکی بین این دو تناسخ وجود نداشت.
فدور یوروویچ واقعاً یک ولگرد اسلاوتبار، یک وازده غُربتی و یک دیوانه خشمآلود بود. هیچ خطایی در رفتار و هنجارش، مثلاً وقتی به پیشخوان کافه فکام تکیه زده بود، دیده نمیشد.
از طرف دیگر، در شخصیّت مرد اهل لتونی که از سر تا پا روشنفکری اصیل بود، در نحوهای که از خدمتکار آتش میخواست یا کلاه شاپوی خاکستری بهترین مارک انگلیسیاش را بر سر میگذاشت، یا جسورانه برای نفس کشیدن در هوای آفتابی شانزهلیزه و تماشای ویترینها به گردش میپرداخت، ذرهای ناهماهنگی به چشم نمیخورد.
و این بیعیب و نقص بودن فقط ظاهری نبود! …
پییتر ــ فدور «در باطن» یا پییتر بود و یا مزوّر.
و احساس سربازرس را میشد اینگونه خلاصه کرد: او در عین حال هم این یکی بود و هم آن دیگری؛ نه تنها از طریق پوشش ظاهری، بلکه به صورتی جوهری.
و بیگمان از مدتها پیش، شاید از همان ابتدا، متناوباً یکی از این دو زندگیِ بسیار متفاوت را دنبال کرده بود.
این افکار نامنسجم ـ در حالی که مگره با قدمهای آهسته، در هوایی سبک و لذّتبخش پیش میرفت ـ به او حملهور شده بودند.
با این حال، ناگهان شخصیّت مرد اهل لتونی «تَرَک» برداشت…»
نشانی: تهران. خیابان انقلاب. خیابان ابوریحان. خیابان نظری شرقی. شماره 12. واحد 36 کدپستی: 1315883474
تلفن:98-66968097-021
ایمیل: info@jahaneketab.ir
برای آگاهی از اخبار کتاب ایمیل خود را وارد کنید
ادبیات
تاریخ
هنر
فلسه
علم
ادبیات
تاریخ
هنر
فلسه
علم
ادبیات
تاریخ
هنر
فلسه
علم