دوست کودکی مِگرِه
ژرژ سیمنون/ ترجمۀ عباس آگاهی
178ص
مگره سرگرم خواندن یک گزارش اداری است که یکی از همکلاسیهای دوران تحصیلش در دبیرستان بانویل خواستار دیدارش میشود: لئون فلورانتن، پسر شیرینیفروش شهر مولن، که زمانی با دروغها و کارهای مضحکش همۀ کلاس را به خنده میانداخت. او حالا خود را عتیقهفروشی معرفی میکرد که گرفتار یک دردسر بزرگ شده است.
فلورانتن در آپارتمان ژوزفین پاپه، زنی که عاشقش بود، اقامت داشت. زنی که بعد از ظهر همان روز به ضرب یک گلوله به قتل رسیده بود، آنهم در زمانی که فلورانتن در گوشهای از خانة او پنهان شده بود…