چگونه از كتاب خود مراقبت كنيم
مایکل دیردا
کتابها و خوانندهها
از کتاب به عنوان دستگاهی برای تفکر نیز یاد شده است. ما در حاشیۀ آن یادداشت میکنیم، زیر جملاتی را خط میکشیم، در ذهن خود و یا بر روی صفحۀ کاغذ با نویسندۀ آن وارد بحث و جدل میشویم، لبۀ صفحات مورد نظر خود را تا میکنیم، تا جایی را که خواندهایم با مداد علامت میگذاریم، هنگامی که در حین استحمام کتاب میخوانیم جلدش را خیس میکنیم، و سرانجام هنگامی که نویسنده زیادهروی میکند، این کتاب بیمصرف و عصبانی کننده را به گوشهای پرت میکنیم و یا حتی بدتر از آن…
روزی نرو وُلف، قهرمان داستانهای پلیسی رکس استات، اوراق چاپ سوم لغتنامۀ وبستر را دسته دسته کند و با عصبانیت به درون آتش ریخت. چرا؟ زیرا با نرمش و تساهلِ زبانیِ آن در قبال پارهای از کاربردهای نه چندان دقیقِ لغات و اصطلاحات انگلیسی موافق نبود.
توماس دکوینسی، نویسندۀ انگلیسی قرن نوزدهم، که بیشتر به دلیل کتاب اعترافات یک تریاکی انگلیسیاش شهرت دارد، از آنجا که در آن دوره هنوز دستگاه فتوکپی اختراع نشده بود و او حوصلۀ رونویسیِ بخشهای مورد علاقۀ کتابها را نداشت، از طریق پاره کردن صفحات مزبور یادداشتبرداری میکرد.
وُرد زوُرتِ شاعر از یک کارد آغشته به کره برای از هم گسستن شیرازۀ یک جلد از آثار بُرک استفاده کرد و جرج سانتایانای فیلسوف نیز در اواخر عمر برای خواندن یک کتاب آن را عملاً تکه تکه میکرد.
او پس از جدا کردن جلد کتاب، بخشهای مختلف آن را بر اساس فرمهای16 یا 32 صفحهایِ تا شده جدا میکرد و معمولاً هنگامی که در تختخواب دراز کشیده بود، آنها را میخواند و سپس مستقیماً به درون سطل زباله میانداخت!
آیا میتوان گفت که آنها در حق کتاب ظلم میکردند؟ پرسش دشواری است. هر یک از آنها کتابِ فیزیکی را در نظر داشتند و آن را به مثابه یک محفظۀ صِرف مینگریستند؛ یک جعبۀ حلبیِ حاوی دانههای سبز شعر و خِرَد. مهم، ارزش معنویِ درون آن بود.
با این حال کتاب را میتوان به عنوان یک شیء زیبا و لذتی جاودانی نیز در نظر گرفت. کتابهای اولیه اشیائی مقدس تلقی میشدند؛ چنین نیز بودند، چرا که بسیاری از آنها متون مقدس را در دل داشتند.
در تکریم آنها هنرمندانی چیره دست به تذهیبشان پرداخته، تصاویری زیبا برایشان ترسیم میکردند. جلد کتاب از چرمِ ساخته و پرداختۀ صحافان ماهر گرفته میشد و معمولاً چفت و بست داشت و مُرَصّع بود. در واقع آسیب رساندن به این کتاب، جز عملی کفر آمیز، به نوع دیگری نمیتوانست تعبیر شود.
رویکرد خوانندگان امروزی را میتوان در حالتی بین این دو افراط و تفریط تعریف کرد. میخواهیم از خواندن کتابهایمان لذت ببریم و در عین حال میخواهیم برای مدتی نیز آنها را در دسترس داشته باشیم. شاید بخواهیم کتابهای مورد علاقهمان را چند بار دیگر هم بخوانیم؛ شاید هم بخواهیم آنها را برای فرزندانمان به ارث بگذاریم، و یا امیدوار باشیم که بهای برخی از آنها بالا برود و خودمان – یا ورّاثمان – آنها را به قیمت خوبی بفروشیم.
امروزه یک نسخه از چاپ اول تیمور لنگ و دیگر اشعار ادگار آلنپو که در سال 1827 به تعدادی معدود منتشر شد، دستکم 250 هزار دلار میارزد. ولی حتی چاپهای تمیز متأخر نیز میتواند به نحو شگفتانگیزی ارزشمند باشد.
چاپ اولِ رمانِ موفقِ داروی عشق اثر لوییز الدریخ میتواند برای یک مجموعهدار به قیمت 200 دلار تمام شود و بهای آن هر روز هم رو به افزایش است.
حفظ و نگهداری یک کتابخانۀ خانگیِ تمیز و جذاب مستلزم اندکی توجه است و مقادیر معتنابهی فهم و شعور معمول. نه لازم است که از کتابهایتان همانند یک مجموعۀ چینیِ سِوْر محافظت کنید، که صِرف حضور یک کودک در اطراف آن میتواند موجودیتاش را به خطر افکند، و نه آنکه مانند یک روزنامه با آنها برخورد کنید.
از کتابهایی که دارید مواظبت کنید؛ در نتیجه کتابهایی خواهید داشت که ارزش حفظ کردن داشته باشند.