عطش افعی غسّان کنفانی ترجمۀ زینب منصوری طبل و دهل عروسی همان دم که پسرک ایستاده بود ماشینی به سمتش هجوم آورد؛ اتّفاقی که بهسرعت رخ داد. با شنیدن صدای بوق، ناگهان برگشت. تنها سپر ماشین مشکی و چرخ بزرگ آن را میدید. یگانه چیزی که بهروشنی دریافت این بود […]
Tag Archives: داستان
فریب متقلّبان را نخوریم و هر کتابی را نخریم! کتاب تقلبی نخریم ◽️بازار کتاب ایران از کالاهای بنجل، بیاعتبار و متقلبانه انباشته شده است. حالا که نه از دستگاههای مسئول کاری ساخته است و نه از ناشران ـ که خود مقصر اصلی ایجاد این وضعیتاند ـ دستکم ما به عنوان خریدار […]
من و ریزغولکها زری سترده من و ریزغولکها برنجی که تو آشپزخانه داشتیم تمام شده بود، رفتم انباری و کیسۀ برنجی که از شمال خریده بودیم باز کردم تا مقداری برای استفادۀ روزانۀ بیاورم. در کیسه را که باز کردم، چشمم به شپشکهای ریزهمیزۀ فلفلنمکی در قد و قوارۀ یک میلیمتری […]
جهانکتاب در آذرماه 1380 برنده جایزه «بنیاد پرنسکلاوس» (هلند) شد. نوشته زیر از استاد ایرج افشار در ویژهنامهای به چاپ رسید که آن بنیاد در معرفی برگزیدگان سال 2001 منتشر کرد. داستان «سخن خوب ز گوینده خاموش» ایـرج افشـار ناصر خسرو متفکر آزادمنش و شاعر بزرگ زبانفارسی (394 – 481 ق) در بیتی زیبا […]
داستان با ساراماگو در کتابخانه پرتو شریعتمداری همه دور میز نشستند. همه اعضای گروه کتابخوانی «کتابخانه عمومی ریجنتز». هنوز چند دقیقه به شروع جلسه مانده بود. اغلب آنها زنانی میانسال بودند که بخشی از اوقات فراغت خود را با کتابخوانی پر میکردند. سه مرد بازنشسته و دو زن جوان هم در میان اعضا بود. […]
داستان پولین دو اس نوشته: مارسل پروست ترجمه: توفان گرکانی «پولین دو اس» قصهای است از مارسل پروست که تا این اواخر چاپ نشده بود و به صورت پیشنویس در آرشیو ناشری (برنار دو فالوآ) نگهداری میشد. ناشر که چند وقت پیش درگذشته، وصیت کرده بود که پس از مرگاش این قصه همراه با […]
داستان چنان کرده اند بزرگان؛ ماجرای یک تردید علیاکبر قاضیزاده از دهه پنجاه به اینطرف، اهالی کتاب یا بیشتر کتابخوانان را به این نتیجه رسانده بودند که مثل برخی کتابها که ادعای ترجمه دارند، «چنین کنند بزرگان» روانشاد نجف دریابندری حاصل ذوق سرشار خود اوست و نباید به دنبال نویسنده اصلی آن رفت و سرخورده […]
یک نامه: دست هایش پرویز دوائی … عزیز: … درود بر تو و خانوادهات و امیدوارم که خوب و آسوده باشید به دور از آزار آدمها و ویروسها! دیدم که نامهام عاقبت به تو رسید. تلافی بسیار اندکیست در قبال یکعمر محبتهایت. ضمن آنکه اصلاً منّتی بر سر تو ندارم. بعد از این تصادف و […]