Tag Archives: داستان

داستان یعنی بازآفرینی رویدادها و حوادثِ به ظاهر طبیعی. داستان تکرار واقعیت‌ها نیست. داستان در اصل تخیلی است از واقعیت. داستان هم می‌تواند بازآفرینی رویدادهای واقعی باشد و هم غیرواقعی و ساخته ذهن انسان.

صفحات تکه‌ پاره شده

کتاب و جنگ

صفحات تکه‌پاره شده سرنوشت و قدرت کتاب‌ها در زمان جنگ* کلودیا راث پیرپونت ترجمۀ سعید پزشک           در کریسمس ۱۹۳۹، چند ماه پس از شروع جنگ جهانی دوم، کتاب‌فروشی‌های لندن بسیار شلوغ بودند. جنگ مردمی را به میان آورد مشتاق دانستن دربارۀ سلاح‌ها، هواپیماها و شناخت کشوری که بار دیگر دشمن […]

شبی با ونوس

شبی با ونوس

شبی با ونوس پرویز دوائی … عزیز …گفت: «باز آمدم ز راه…» ز راه که خیر، بلند شدم و آمدم به سبک هر روز که بنشینم پشت این میز شیشه‌ای که چند کلمه با شما صحبت کنم؛ صحبت چی؟ خُب، معلوم است. آقای بزرگواری هم گفته است که «از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر…» که […]

قاب عکس

داستان قاب عکس از علی خزایی فر

قاب ‌عکس علی خزاعی‌فر         یک هفته بود ازش بی‌خبر بودم. انتقال به خانهٔ جدید آنقدر گرفتارم کرده بود که فکرش به‌کلّی از ذهنم بیرون رفته بود. او هم با اینکه می‌دانست قصد دارم خانه را عوض کنم در این مدت زنگی نزده بود. حالا که بچه‌ها رفته بودند باید خانه‌ای کوچک‌تر […]

در حوالی کتاب با خالد حسینی

مصاحبه با خالد حسینی درب حوالی کتاب

در حوالی کتاب خالد حسینی ترجمۀ مژده دقیقی         خوانندگان نیویورک تایمز بوک ریویو هر یکشنبه منتظرند ببینند کدام رمان‌نویس، تاریخ‌نگار، نویسندۀ داستان کوتاه یا هنرمندی این هفته مهمان بخش محبوبِ «حوالی کتاب» (By The Book) است. این گفت‌وگوها را پاملا پُل انجام می‌دهد که از 2013 تا 2022 سردبیر این نشریه […]

خالد

خالد داستانی از مصطفی کاظمی

خالد مصطفی کاظمی   «خاک تو سرت خالد، چرا خوابیدی پس؟» «مو کجام؟» «نمی‌دونی؟» «چقد سوت و کوره؟ هیچی نمی‌بینم. چقد تنگه اینجا؟» «پس صیدت کو، خالد؟» «صیدم!؟» «از دستش دادی بدبخت؟» «ناموساً نمی‌دونی کجاس؟» «چرا فقط رفتی سراغ اون؟ چون خوشگل بود؟ اونجا چند نفر دیگه هم بودن.» «تو اوو حیروویر مو از کجا […]

بودن

بودن داستان یک عشق و یک زندگی

بودن شهرزاد افشار         کسی انگشتش را روی زنگ در گذاشته و برنمی‌دارد. حالا به در مشت می‌کوبد. تلفن خانه هم مدام زنگ می‌خورد… صدای بچه‌ها را می‌شنوی؟ صدای بالا و پایین رفتنشان از پله‌ها… چرخیدن کلید در قفل… دارند در را از جا می‌کنند! می‌دانی که شب‌بند را بسته‌ام و در […]

عطش افعی

داستان عطش افعی درباره داستان مرد دهل زن در شب های عروسی

عطش افعی غسّان کنفانی ترجمۀ زینب منصوری           طبل و دهل عروسی همان دم که پسرک ایستاده بود ماشینی به سمتش هجوم آورد؛ اتّفاقی که به‌سرعت رخ داد. با شنیدن صدای بوق، ناگهان برگشت. تنها سپر ماشین مشکی و چرخ بزرگ آن را می‌دید. یگانه چیزی که به‌روشنی دریافت این بود […]

کتاب تقلبی نخریم

نخریم کتاب تقلبی نخریم

فریب متقلّبان را نخوریم و هر کتابی را نخریم! کتاب تقلبی نخریم         ◽️بازار کتاب ایران از کالاهای بنجل، بی‌اعتبار و متقلبانه انباشته شده است. حالا که نه از دستگاه‌های مسئول کاری ساخته است و نه از ناشران ـ که خود مقصر اصلی ایجاد این وضعیت‌اند ـ دست‌کم ما به عنوان خریدار […]

من و ریزغولک‌ ها

داستان من و ریزغولک ها

من و ریزغولک‌ها زری سترده         من و ریزغولک‌ها برنجی که تو آشپزخانه داشتیم تمام شده بود، رفتم انباری و کیسۀ برنجی که از شمال خریده بودیم باز کردم تا مقداری برای استفادۀ روزانۀ بیاورم. در کیسه را که باز کردم، چشمم به شپشک‌های ریزه‌میزۀ فلفل‌نمکی در قد و قوارۀ یک میلی‌متری […]

سخن خوب ز گوینده خاموش

سخن خوب ز گوینده خاموش

جهان‌کتاب در آذرماه 1380 برنده جایزه «بنیاد پرنس‌کلاوس» (هلند) شد. نوشته زیر از استاد ایرج افشار در ویژه‌نامه‌ای به چاپ رسید که آن بنیاد در معرفی برگزیدگان سال 2001 منتشر کرد. داستان «سخن خوب ز گوینده خاموش» ایرج افشار   ناصر خسرو متفکر آزادمنش و شاعر بزرگ زبان‌فارسی (394 – 481 ق) در بیتی زیبا […]

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.

بازگشت به فروشگاه