شبی با ونوس

شبی با ونوس پرویز دوائی … عزیز …گفت: «باز آمدم ز راه…» ز راه که خیر، بلند شدم و آمدم به سبک هر روز که بنشینم پشت این میز شیشهای که چند کلمه با شما صحبت کنم؛ صحبت چی؟ خُب، معلوم است. آقای بزرگواری هم گفته است که «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر…» که […]
پرویز دوایی باغبان وفادار خاطرهها

پرویز دوائی باغبان وفادار خاطره ها حسام فروزان میخواهیم از وجود نازنینی حرف بزنیم که خاطرهنگاری و عشق و نوستالژی گذشته را آبرو و اعتباری دیگر بخشیده است. خانمها و آقایان! معرفی میکنم: عالیجناب پرویز دوایی، کسی که با خاطره-داستانها و نامهها و بهاریههایش ما را به روزگاران شیرین گذشته میبرد […]
پرویز دوائی
پرویز دوائی نامههایی از پراگ بعد از کتابهای درخت ارغوان، به خاطر باران و روزی تو خواهی آمد مجموعه دیگری از «نامههای پراگ» پرویز دوائی منتشر شده است: خیابان شکرچیان. در این کتاب هم با نثر زیبا و صادقانهای روبهروییم که در قالب نامه به یک دوست، روایتها و تأملات […]
دست هایش
یک نامه: دست هایش پرویز دوائی … عزیز: … درود بر تو و خانوادهات و امیدوارم که خوب و آسوده باشید به دور از آزار آدمها و ویروسها! دیدم که نامهام عاقبت به تو رسید. تلافی بسیار اندکیست در قبال یکعمر محبتهایت. ضمن آنکه اصلاً منّتی بر سر تو ندارم. بعد از این تصادف و […]