خودسازی سامورایی و در آینه نگریستن
در رفتارهای هرروزۀ زندگی، هاگاکُوره به نکتههایِ بسیار اشاره دارد و گاه به جزئیاتِ آداب میپردازد، مانند خودداری از خمیازه کشیدن در برابر دیگران و چگونگی رفتار در برابر تعارف میزبان، آدابِ نوشیدن در مجلس و دیدار کردن از کسان. شاید بیشترین تأکید در این زمینه بر آدابِ گفتار نهاده شده و پیش از هرچیز از فضیلت خاموشی سخن رفته است.
سامورایی، جز آداب حکومت، باید که رفتار درست نیز بیاموزد؛ و در این کار بهتر آن است که نیکان را سرمشق سازد. هاگاکُوره دریغ میآورد که در این روزگار، «انسان کامل» که نمونۀ همۀ فضیلتها باشد، نمیتوان یافت؛ پس سامورایی ناگزیر باید که از هر صاحب هنری فضیلت ممتاز او را _ مانند دلیری، آداب صحبت، منش و رفتار درست، وفاداری و تندذهنی_ فرایابد و با تلفیق این صفات، انسانی نمونه و کامل در ذهن بسازد و بکوشد تا این فضیلتها را در خود بار آورد و جان و دل را در راهِ کمال بپروَرَد.
دریافتن فضیلت مردمان و گزینش درست مردان صاحب کمال تا آنها را نمونۀ مطلوب خود سازیم، اهمیّت بسیار دارد. پیر و مُراد سامورایی انسانِ بافضیلتی است که دانایی و اصالت یعنی علم و اخلاق و ادب را جمع دارد. اگر در معلّم نارسایی و کاستی باشد، بسا که آموزندگان این کمبودها را بنگرند و منش و رفتار خوب او را درنیابند.
امّا چون آموزندهای خود را چنان اهلِ شناخت بارآوَرَد که بتواند خوبی را از بدی و فضیلت را از رذیلت تمیز دهد، هرکس و هرچیز برایش معلّم و راهنما خواهد بود و به تعبیر سعدی، از بیادبان نیز ادب خواهد آموخت. بدینگونه در اندیشۀ هاگاکُوره، خودسازی، که ما را بینش میدهد، بر آموختن و دانش برتری دارد.
خودسازی بیش از هر چیز با خوداندیشی و درونکاوی و پروردنِ جانودل است. امّا در چشم دیگران و در داوری ایشان دربارۀ ما، ظاهر و سیمایمان نیز اهمیّت دارد. از اینروست که هاگاکُوره جدا از کاویدنِ درون، آراستن رخسار و رسیدن به نما و نمودِ بیرونی را نیز سفارش میکند و سامورایی را اندرز میدهد که «باید که در آیینه دیدن را عادت خود سازد و با این کار، نما و سیمای خویش را درست کند».
تسُونهموتو، نویسندۀ کتاب، از تجربۀ نوجوانی خود میگوید که چون مو و چهره را به شیوۀ مردان آراست، هرکس به دیدن او، آیندهای ناگوار برایش پیشبینی کرد زیرا که از چهرهاش زیرکی بیش از اندازه میبارید، و میگفتند که امیر از چنین کسی بیزار است. او بهناچار یکسال در خانه نشست و در به روی خود بست و به اصلاح حالِ خویش پرداخت و هرروز خود را در آیینه میدید و میکوشید تا چهرهای اطمینانبخش پیدا کند.
در اینجا دو نکته در اندیشۀ هاگاکُوره درخور توجّه است؛ یکی مایۀ بیزاری مردم از مردِ زیرکنما و دیگر تأثیرِ در آیینه نگریستن در خودسازی. در نکتۀ نخستین، احساسِ هاگاکُوره این است که زیرکنمایی انسان، چهره و نگاهِ آرامبخش را از او میگیرد؛
و بهترین سیمای کسان آن است که صفا و متانت و خویشتنداری، و نیز ادب را نشان دهد. اگر هم انسان نتواند فضیلتی درونی را در آیینۀ چهره بنمایاند، دستِکم باید که کاردانی و زیرکی خود را نیز به جلوه نیاورد. در اینحال، او میتواند اعتماد مردم را به خود گیرد و هنر و مهارت دیگران را نیز بشناسد و ارج نهد.
امّا در آیینه دیدن، برای سامورایی، مبارزهجویی با خویش است و به داوریِ حالِ خود نشستن. پیش از آنکه دشمن از سیما و نگاه سامورایی، کمبودهای اخلاقی و نارساییهایش را دریابد، باید که او خود با آن رویاروی شود و در برابر آیینه، حقیقت حال خود را بشناسد. آیینه راستگوی و حقیقتنماست و مرد بیداردل هشدار آن را درمییابد و به اصلاح حالِ خود میرسد…
مردِ راستین هرگاه که از خود یا رفتارش شرمگین باشد، در آیینه نگریستن برایش دشوار است.
| رسم و راه سامورایی| آییننامۀ سلحشوران ژاپن | یاماموتو تسونهموتو | ترجمۀ هاشم رجبزاده | ۲۲۲ صفحه |