در آستانه صدسالگی از روزنامه اطلاعات تا نامه اطلاعات
سیّد فرید قاسمی
19 تیرماه 1404 خورشیدی، نشریهٔ روزانهٔ نامهٔ اطلاعات/ اطلاعات وارد صدمین سال حیات میشود.
چون کارنامهٔ مطبوعاتی هفده سال نخست (1289-1305) عباس مسعودی (1274- 1353) بنیادگذار مؤسسهٔ اطلاعات را بهدرستی ننوشتهاند، دربارهٔ سرآغاز نشر روزنامهٔ اطلاعات جابهجاییهایی میبینیم که وجیزهٔ حاضر میخواهد درصدد رفع شبهههای یادشده برآید.
اگر از نشریهٔ اطلاع (1298- 1327 ق) درگذریم. از نام و نشان 12 روزنامهگونهٔ ادواری با نام «اطلاعات» که پیش از 1305 در ایران ثبت شدهاند، مطلعیم.
گویا چهار عنوان فقط مجوز گرفتهاند؛ چرا که نسخهای از آنها در هیچیک از کتابخانههای دسترسپذیر جهان وجود ندارد؛ اما از هشت نشریه با فاصلهٔ انتشار ناهمگون – روزنامه، دوروزنامه، نیمهفتهنامه و هفتهنامه – آگاهیهایی در دست داریم که نام و سکاندارهایشان اینانند:
روزنامهٔ اطلاعات: حبیبالله شیراز؛ روزنامهٔ اطلاعات: حسین یوسفزاده؛ اطلاعات: میرزاعلی زنجانی؛ اطلاعات بیسیم رُستا: سادوفسکی؛ اطلاعات روزانه: میرزا محمّدرضا هرندی اصفهانی (مدبرالممالک)؛ اطلاعات مهمه: رضا نوری مازندرانی، سیّد حسن حسینی؛ اطلاعات یومیه: محمدعلی واله خراسانی (چاپ مشهد)؛ اطلاعات یومیه: «دایرهٔ مطبوعات نمایندگی مختار اتحاد شوروی روس»، روسیه (چاپ تهران).
برای گشودن این گره تاریخی در نخستین گام باید بدانیم حبیبالله شیراز، که اوّل بار روزنامهٔ اطلاعات را انتشار داد، کیست؟
او حبیبالله آموزگار (1269- 1359) است که پیشتر دستکم سه نام خانوادگی دیگر داشت: اصطهباناتی، شیراز، شیرازی. آموزگار نحوهٔ آشنایی خود را با عباس مسعودی اینگونه به قلم آورده است:
«من با شادروان مسعودی در جریان جنگ اوّل جهانی آشنا شدم. آن زمان من هیجده یا بیست سال داشتم و مصحح مجلّهای بودم که مجلس شورای ملّی انتشار میداد. روزی یکی از دوستانم به من گفت:
فلانی، مردم خیلی علاقهمند به اخبار جنگ و اوضاع آلمان هستند و اگر بتوانی این خبرها را بهطور منظم ترجمه و منتشر کنی، اطمینان میدهم مورد توجه شدید قرار خواهد گرفت.
این تذکر مرا به صرافت انداخت و از آن پس با همکاری چند تن از رفقا به ترجمهٔ اخبار آلمان و جریان جنگ پرداخته، آن را در یک صفحه زیر عنوان «اطلاعات فوقالعاده» انتشار میدادیم.
در همان ایام، جوانی زبر و زرنگ و مؤدب که بیش از شانزده، هفده سال نداشت، نزد من آمد و خود را عباس مسعودی معرفی کرده گفت:
من در خیابان لالهزار بنگاهی برای توزیع جراید تأسیس کردهام و نشریه یا بولتن شما را هم اگر بخواهید برایتان توزیع میکنم.
بدینسان آشنایی ما شروع شد و به دوستی سادهای انجامید. طولی نکشید که آلمان شکست خورد و جنگ به پایان رسید و نشریهٔ ما هم از بین رفت ولی رابطۀ دوستی من با عباس مسعودی ادامه یافت تا روزی که مسعودی به من گفت که درخواست امتیاز روزنامهای کرده و نام اطلاعات را برای آن برگزیده است.
من هم فوقالعاده خوشحال شدم و به او تبریک گفتم. بعد از آنکه روزنامهٔ اطلاعات منتشر شد، من غالباً مقالاتی به آن میدادم و میتوانم بگویم یکی از قدیمترین نویسندگان اطلاعات بودم که مقالاتی در مسائل اجتماعی و اخلاقی مینوشتم و مجموعهٔ این مقالات به همّت مرحوم مسعودی در سه کتاب به اسامی اصلاحات اجتماعی؛ عالم ارواح؛ و زن در جامعه انتشار یافت…»
یکی از آفتهای خاطرهگویی و یادماندهنویسی را باید گفتارها و نوشتارهای ایام کهولت سن دانست.
آموزگار بهرغم اینکه بین سالهای 1335 تا 1350 خاطرات سیاسی و فرهنگیاش را گاه بهتناوب و سالهایی بهتوالی در سالنامهٔ دنیا نوشت اما نگارش جزئیات کارنامهٔ مطبوعاتی خود را به بعد موکول کرد.
زمانی که دیگر حافظه یاریگر نبود. به همین دلیل این بخش از یادماندههای مطبوعاتی او اشکالهایی دارد…
این یادداشت در مجلۀ جهان کتاب به چاپ رسیده است.