نخستین ترجمه فارسی
از شعر ویسواوا شیمبورسکا
علیرضا دولتشاهی
چند روز دیگر که ژوئیه آغاز شود، که دوم ژوئیه بیاید، تقویم، دستکم تقویم شخصی من، صدسالگی شاعری را نشان میدهد که هنوز همنفس ماست و همروزگار ما.
درست آنگونه که چخوف، چخوفی که دو سال پیشتر از رویداد «انقلاب مشروطۀ ایران» چشم از دیدار جهان فروبست، هنوز معاصر ماست و همروزگار ما.
دوم ژوئیه که بیاید شیمبورسکای شاعر، صدساله میشود. او دیگر پیری را ماننده است پهلو زده به صفی از بزرگان ادب نشسته سایهبهسایۀ کوهانوفسکی[1]، سواتسکی[2]… و البته میتسکیهویچ[3].
از آن روز، آن روز دور، آن پاییز گم در انبوه روزهای رفته، از آن اکتبر، آن اکتبر بیستوهفت سال پیش، از آن روز بود که نام شیمبورسکا در گسترۀ ایران بر سر زبانها افتاد.
آن روزها که نامش حتی برای گروهی که دربارۀ او و دربارۀ شعرش مینوشتند، خوانشی دشوار و غریب داشت.
پرسشِ همچنان پیشرو، این است که نخست بار چه هنگام و توسط چه کسی نام و شعر شیمبورسکا به ایرانیان شناسانده شد؟ سخن امروز، تلاشی است در یافتن پاسخی بر این پرسش.
برای یافتن پاسخ بیایید از واپسین مجموعه از ترجمۀ اشعار او به فارسی آغاز کنیم. دفتری که چهار سال پیش، در سال 1398 خورشیدی، منتشر شد. دفتری با عنوان خاتمه ندارد.
این مجموعه که حاصل کار رضا عظیمی و الهه عبادی است، شامل برگردان بیستوشش شعر از شیمبورسکا و مقدمهای کوتاه است.
در این مجال و مقال به این دفتر و ترجمۀ آن به فارسی نمیپردازیم و آن را به فرصتی دیگر وامیگذاریم؛ اما آنچه اینک مدّ نظر است، نبود هیچ اشارهای به ترجمههای پیشین شعر شیمبورسکا به زبان فارسی در دفتر خاتمه ندارد است.
یک سال پیشتر از این دفتر، در سال 1397 خورشیدی، دفتر دیگری از برگردان اشعار شیمبورسکا به فارسی منتشر شد. دفتری با عنوان نمک. این مجموعه حاصل کار رضا عظیمی و عرفان کریمینجات است.
این دفتر شامل برگردان تمام اشعاری که در مجموعه لهستانی منتشر شده نیست. تنها بخشی از اشعار مجموعۀ «نمک» شیمبورسکا را شامل است. این نکته در مقدمۀ کوتاه مترجمان نیز بیان نشده است. گذشته از این نکته، مقدمۀ آنان نیز اشارهای به سابقه و پیشینۀ ترجمۀ اشعار شیمبورسکا در ایران ندارد.
دو سال پیشتر، سال 1395 خورشیدی[4]، از این مجموعه، میثم سراج دفتری از اشعار شیمبورسکا را به فارسی ترجمه کرده است با عنوان همینقدر کافی است. جالب این است که مترجم بر این دفتر هیچ یادداشت و مقدمهای ننوشته است.
این دفتر یادداشتی با عنوان «واژگانی بازیگوش و سُریده» از مهدی حسینزاده داراست که میتوان آن را بهعنوان «مؤخره» بر این ترجمه محسوب کرد. این یادداشت نیز هیچ اطلاعی از پیشینۀ ترجمۀ شیمبورسکا به زبان فارسی به خواننده نمیدهد.
در همان سال، خوانندۀ فارسیزبان با انتشار مجموعۀ دیگری از اشعار شیمبورسکا روبهروست؛ مجموعهای با عنوان عجیبترین کلمات و حاصل کار بابک زمانی.
این مترجم در جایی از مقدمه خود، اشارهای گنگ و مبهم به پیشینۀ ترجمۀ شعر شیمبورسکا به زبان فارسی دارد.
او مینویسد:
«پیش از این مجموعه، مترجمان گرانقدر و عزیزی به ترجمۀ آثاری از این اسطورۀ شعر جهان همّت گماردهاند. مجموعههای موجز و مفیدی که یکیک آنها به زیبایی هرچهتمامتر ترجمه و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است؛ اما به نظر شخصی بنده هرچقدر هم از این شاعر بزرگ و تأثیرگذار ترجمه شود بازهم کافی نیست»؛
اما این اشاره کمکی به پاسخ به پرسش این جُستار نمیکند. این «مجموعههای موجز و مفیدی که یکیک آنها به زیبایی هرچهتمامتر ترجمه» شدهاند کدماند؟
میدانیم که پیشتر از آنکه ترجمۀ اشعار شیمبورسکا به فارسی به شکل «کتاب» منتشر شود، مطبوعات فارسیزبان محل نشر و بازنشر ترجمههایی از این اشعار بوده است.
چهار ترجمهای که به آنها اشاره رفت در یکچیز مشترک هستند. در ترجمه نشدن از زبان اصل اثر، یعنی زبان لهستانی؛ اما آنها حتی در مورد زبانی که ترجمه بهواسطۀ آن صورت گرفته و نام مترجم لهستانی به آن زبان هم «ساکت» هستند.
یک سال پیشتر از انتشار ترجمۀ زمانی، یعنی در سال 1394، خوانندۀ فارسیزبان با ترجمۀ یک دفتر کامل از اشعار شیمبورسکا به فارسی روبهرو میشود؛ دفتری با عنوان اینجا.
این دفتر حاصل همکاری بهمن طالبینژاد و ایرانشناس لهستانی آنا مارچینوفسکا است. طالبینژاد در مقدمۀ این ترجمه با اشاره به سابقۀ ترجمۀ شعر شیمبورسکا، از سه مجموعۀ شعر او که پیشتر به زبان فارسی منتشر شدهاند نام میبرد؛
و در جایی اشاره میکند: «علاقهمندان به شیمبورسکا و اشعارش میتوانند برای درک بهتر تفکرات و ایدئولوژی شاعر از تورق این کتابها بهرهمند شوند.»
در سال 1393 نیز دفتر دیگری از اشعار شیمبورسکا به فارسی منتشر شد. دفتری با عنوان هیچچیز دو بار اتفاق نمیافتد برگردان ملیحه بهارلو.
این اشعار به گفتۀ مترجم از زبان انگلیسی و جُستنهای اینترنتی فراهم آمده است. بهارلو در مقدمۀ خود بر این دفتر، گذشته از اطلاعات نادرستی که از شیمبورسکا ارائه میدهد، در مورد پیشینۀ ترجمۀ اشعار این شاعر به زبان فارسی هم خاموش میماند و سخنی برای گفتن ندارد.
ترجمههای یادشده همه طیّ دهۀ 1390 منتشر شدهاند. شش دفتر در یک دهه. ازاینرو شاید بتوان «دهۀ نود» خورشیدی را «دهۀ شیمبورسکا» نامید.
در دهۀ هشتاد بازار کتاب فارسی شاهد تنها یک مجموعه از اشعار شیمبورسکا است. مجموعهای با عنوان عکسی از یازده سپتامبر که در سال 1382 منتشر شد. این دفتر حاصل همکاری نگارنده، علیرضا دولتشاهی، با مترجم و ایرانشناس لهستانی ایونا نوویسکا است.
این دفتر که دربرگیرندۀ برگزیدهای از اشعار شیمبورسکا است، شامل نمونههایی از اشعار دوران سوسیالیستی نیز هست.
نگارنده در مقدمۀ کوتاهی که بر این مجموعه نوشته، اشارهای به تنها مجموعۀ برگردان اشعار شیمبورسکا تا آن زمان در زبان فارسی دارد:
«در این میان اما دوستم مارک اسموژنسکی گوی سبقت را در ربود و نخستین دفتر ترجمۀ مستقل از شعر شیمبورسکا را به فارسی درآورد. دفتری که خلأ موجود را پُر میکرد».
سال 1376، تنها دو سال پس از اعطای نوبل ادبی به شیمبورسکا، نخستین دفتر ترجمۀ اشعار شیمبورسکا به زبان فارسی منتشر شد.
این اثر حاصل همکاری دوست درگذشتهام دکتر مارک اسموژنسکی، ایرانشناس فقید لهستانی، با زندهیاد شهرام شیدایی و چوکا چکاد است.
اسموژنسکی نیز در مقدمۀ خود هیچ اشارهای به پیشینۀ برگردان شعر شیمبورسکا به فارسی نمیکند.
ازآنرو که این مجموعه نخستین کتاب ترجمۀ اشعار شیمبورسکا بود و کتابی پیشتر وجود نداشت اسموژسنکی در این مورد خاموش است.
اشاره به برگردانهایی که پیشتر در مطبوعات فارسیزبان نشر یافته بود نیاز به انجام پژوهشی داشت که میتوان پنداشت که «زمان» و «حوزۀ پژوهشی» اسموژنسکی فرصتی در اختیار وی نگذاشته بود.
تا اینجا مروری کوتاه بر مقدمههای هشت ترجمۀ موجود از اشعار شیمبورسکا به زبان فارسی داشتیم؛ اما با اعلام جایزۀ نوبل در سال 1996/ 1375، نخست شاهد ترجمۀ گفتوگوهایی[5] با شاعر، و پسازآن کمکم برگردانهایی از اشعار شیمبورسکا در مطبوعات فارسیزبان هستیم.
چند روزی پس از اعلام برندگان کمیتۀ نوبل، در صفحۀ «بشو از نی» در روزنامۀ اطلاعات برگردان فارسی دو شعر از شیمبورسکا به ترجمۀ اسدالله امرایی منتشر میشود.[6]

این دو شعر «ساعت چهار صبح» و شعر نامدارِ «از گرسنگی مردن در اردوگاه کنار یاسلو» است. تا جایی که نگارنده میداند این ترجمه نخستین برگردان شعر شیمبورسکا پس از اعطای نوبل در مطبوعات فارسیزبان است.
امرایی در یادداشت خود یادآوری میکند که «از خانم شیمبورسکا پیشازاین نیز در صفحۀ “بشنو از نی” روزنامه اطلاعات به همین قلم ترجمۀ دو شعر چاپ شده بود».
امرایی نشانی آن ترجمۀ پیشین را نمیدهد. این امر شاید به خاطر ماهیت کار روزنامهای باشد؛ اما پرسشی را برای خوانندۀ پیگیر طرح میکند.
در چه تاریخی ترجمۀ این دو شعر در روزنامۀ اطلاعات منتشر شده است؟ نگارنده با بررسی شمارههای روزنامۀ اطلاعات پیش از مهر 1375 و نیز پرسش از مترجم، شوربختانه تا امروز نتوانسته به آن دو ترجمۀ پیشین دست یابد.
پس از رواج انتشار ترجمۀ اشعار شیمبورسکا در مطبوعات فارسیزبان، شاهد حضور او در گلچینهای شعری هستیم که از همنشینی شاعران گوناگون شکل گرفته است؛ امری که در تاریخ نشر ایران پیشینهای بلند دارد.
تمام کودکان جهان شاعرند یکی از این گلچینهای شعر است که در سال 1381 به همّت یغما گلرویی پدید آمد.[7].
در این گلچین ترجمۀ فارسی دوازده شعر از شیمبورسکا حضور دارد. بخشی از این اشعار پیشتر توسط کسانی دیگر در مطبوعات فارسیزبان منتشر شده بود.
شیمبورسکا در این دفتر همنشین و همسایۀ شش شاعر دیگر است[8]، شاعرانی که شاید هیچ نزدیکیِ زبانی و بینشی میان آنان نباشد.
گلرویی در مقدمۀ خود از کوشش برای «رساندن این هفت شاعر به لهجهای مشترک» سخن گفته است؛ اما در آن مقدمه هیچ سخنی از نام زبانی که این سرودهها را بهواسطۀ آن به فارسی ترجمه کرده حرفی به میان نمیآورد.
ادامۀ جستوجو دربارۀ نخستین شعر ترجمهشده از شیمبورسکا به زبان فارسی شاید تعجب و حیرت دوستان، بخصوص دوستان جوانِ زادۀ دهۀ شصت خورشیدی به بعد را باعث شود.
اگر در ایران نیز ما نهادی مانند «کتابخانۀ ملّی شعر» داشتیم، این جستوجو بسیار سهلتر میبود. با شناسایی و بررسی کارنامۀ عملی مترجمان در دهههای پیش از 1357، با نامی آشنا میشویم که باید از او در پیشینۀ ترجمه اشعار شیمبورسکا به زبان فارسی یاد کرد:
همایون نوراحمر، مترجمی که یک دهه پیش جهان را بدرود گفت و رفت.
در کارنامۀ حرفهای نوراحمر کتابی را مییابیم که در حقیقت باید آن را گلچینی از ترجمۀ سرودههای شاعران گوناگون دانست.
کتابی با عنوان رؤیای مادر سیاه که در خرداد 1351 توسط انتشارات متین منتشر شده است. این عنوان، نام شعری از ژوزف کاریوکی است که در این گلچین قرار دارد.
این کتاب با 160 صفحه و بهای 5 تومان «با عشقی بزرگتر» به پوران فرخزاد تقدیم شده است.
در این گلچین شعری از شیمبورسکا با عنوان «هانا» حضور دارد. نوراحمر نیز در این مجموعه با خوانش درست نام شیمبورسکا دچار مشکل است. او این نام را «سزبیورسکا» خوانده است.
در این مجموعه اشعاری از دیگر شاعران لهستانی همنسل شیمبورسکا نیز دیده میشود. شاعرانی از نسل «کلمبوس».
از بیستویک شاعر همنشین این گلچین تنها سه شاعر لهستانی هستند:
بهجز شیمبورسکا، از تادئوش روژهویچ (با خوانش نام «تادهئوتس دوتسهویک») یک شعر با عنوان «افسانۀ پیرزنان»، از زبیگنیف هربرت (با خوانش نام «سبگنیف هربرت») یک شعر با عنوان «پنج مرد».
شاید حضور شعری از گونتر گراس در این مجموعه با عنوان «درون تخممرغ» نیز برای نسل جوان امروز شگفتیآور باشد.
اما پرسش همچنان در انتظار پاسخ است. آیا گلچین رؤیای سیاه مادر را باید نخستین آشنایی ایرانیان با نام و شعر شیمبورسکا دانست؟
آیا میتوان منبعی دیگر و قدیمیتر یافت که نام شیمبورسکا را در خود داشته باشد؟ برای یافتن پاسخ به مطبوعات دهۀ 1340 باید مراجعه کرد.
در آن روزگار در میان مطبوعات فارسیزبان مجلهای بود که در میان نسل تحصیلکرده و دانشجوی آن روز ایران خوانندگانی داشت: مجلۀ فردوسی.
با تورق شمارههای فردوسی درمییابیم که در آن ستونی با عنوان «از آواهای دور» به ترجمۀ شعر جهان اختصاص داشته است. این ستون توسط همایون نوراحمر گردآور و ترجمه میشد.
با بررسی شمارههای نشریه میتوان دریافت که کتاب رویای مادر سیاه هم فراهم آمده از این ستون است. در یکی از شمارههای سال 1349 این نشریه[9] شعری از شیمبورسکا نشر یافته است.
شعری با عنوان «هانا» از «ویسلاوا سزیمبورسکا» با ترجمۀ نوراحمر. همان شعری که بعدتر در رویای مادر سیاه نیز منتشر شده است.
نوراحمر مترجمی از نسل شیمبورسکا است. او در سال 1306 خورشیدی/ 1927میلادی، یعنی چهار سال پس از تولد شیمبورسکا، در تهران زاده شد و در 19 خرداد 1392، تنها چهار ماه پس از درگذشت شیمبورسکا، در همین شهر درگذشت.
در جستوجوی نخستین مترجم و نخستین شعر ترجمهشده از شیمبورسکا به فارسی، تا این لحظه میتوان از همایون نوراحمر و شعر «هانا» (در نشریۀ فردوسی) بهعنوان «نخستین» نام برد.
تهران، 10 خرداد 1402
[1]. Gan Kochanowski (1530-1584)
[2]. Juliusz Słowacki(1809-1849)
[3]. Adam Mickiewicz (1798-1855)
[4] . در برگۀ فهرستنویسی پیش از انتشار (فیپا) این ترجمه، تاریخ نشر سال 1395 ذکر شده ولی کتاب در بهار سال 1396 منتشر شده است.
[5] . نگارند در کتاب عکسی از یازده سپتامبر کوشیده تا حد امکان «کتابشناسی» یا به عبارت بهتر «ترجمهشناسی» شیمبورسکا در زبان فارسی را تا زمان نشر نخست آن برگردان ارائه کنند.
[6] . اسدالله امرایی، «دو شعر از برندۀ نوبل ادبی 1996»، روزنامۀ اطلاعات، (19 مهرماه 1375)، ص 6.
[7] . یغما گلرویی، تمام کودکان جهان شاعرند، (تهران: دارینوش، 1381).
[8] . این شاعران عبارتاند از: نزار قبانی، مارگوت بیگل، ناظم حکمت، فدریکو گارسیا لورکا، پل الوار، و شیرکو بیکس.
[9] . فردوسی، ش 982، (13 مهر 1349)، ص 35.
این مقاله در مجلۀ جهان کتاب به چاپ رسیده است.