سی سالگی مجله جهان کتاب
حسن میرعابدینی
مطبوعات ادبی که از دهۀ 1290 شمسی پدید آمدند، وجه مهمی از تاریخ ادبی معاصر را تشکیل میدهند. آنها از سویی، به عنوان پایگاه ادبیات مدرن، فضاهایی برای چاپ نوعهای ادبیِ تازه مثل مقالۀ روزنامهای و داستان و نمایشنامه ایجاد کردهاند- به عنوان نمونه اشاره میکنم به چاپ چرند پرندِ دهخدا در صوراسرافیلِ تهران، قصۀ «فارسی شکر است» از جمالزاده در کاوۀ برلن، و نمایشنامۀ میرزاآقا تبریزی در روزنامۀ اتحادِ تبریز.
از سوی دیگر، نشریات امکانی برای مکتوب شدن و رشد دیدگاههای انتقادیِ اجتماعی و ادبی فراهم آوردهاند. در واقع، شکوفایی نشریات ادبیِ تاریخ معاصر با تشکیل انجمنهایی که شخصیتهای علمی و ادبی را گرد هم میآورند ارتباط دارد.
غالباً بخش اعظم روزنامههای عصر مشروطه به قلم یک نگارنده نوشته میشد. اما وجود مجلات مدرن به شیوۀ نمونههای اروپایی، مثل ماهنامۀ دانشکده به سردبیریِ ملکالشعرا بهار، مستلزم حیات ادبیِ سازمانیافته و نزدیکی فکریِ یک گروه نویسنده و مترجم بود. در واقع، انجمنهای ادبیِ موجدِ مجلات مدرن و خودِ این مجلات، از مظاهر زندگی شهریِ ایرانِ قرن بیستم محسوب میشوند و پیدایش آنها در دهۀ 1290- 1300 شمسی امکانات فکری و نوشتاریِ جدیدی را پدید میآورد.
به قول ایرج افشار، مطبوعات تا دهۀ 1340 «مدت هفتادوپنج سال یگانه وسیلۀ مکتوبِ ارتباط علمی و فکریِ افراد جامعۀ ایرانی بود». یان ریپکا، ایرانشناس چک، نیز روزنامهنگاری را بهترین آینۀ ادبیِ آن روزگاران به تاریخپیوسته میشناسد.
مجلات بیش از روزنامهها که به اخبار روز میپردازند، از زندگی فکریِ جامعه حکایت میکنند و سبب تحول عمدهای در نظام ادبیِ زبان فارسی میشوند. برخی از این مجلات، در نتیجۀ تداوم انتشار در زمانی طولانی و شهرت نویسندگان آنها، در تاریخ ادبیات جایگاه قابل اعتنایی یافتهاند. آنها به سبب نقشی که در ارتقای سطح آگاهی دارند، از عوامل توسعۀ فرهنگی بهشمار میروند.
در جامعۀ ما، نشریاتی که به مسائل حوزۀ نشر میپردازند و، با انتشار نقد و بررسی کتاب و اخبار مربوط به آن، به ترویج کتابخوانی و رشد اندیشۀ انتقادی میاندیشند، معمولاً دیر نمیپایند- به سبب عواملی از قبیل کمبود خوانندۀ چنین نشریاتی، و سنگاندازیها و موانع موجود بر سر راهِ نشر آنها. در نتیجه، کار ادارهکنندگان آنها دشوارتر میشود. در ممالک پیشرفته هم معمولاً چنین مجلاتی خوانندگان محدودی دارند، اما نهادهای آموزشی و فرهنگی از این قبیل مجلات حمایت میکنند.
یکی از نمونههای مشخصِ دشواریِ نشر مجلات فرهنگیِ ارزنده در جامعۀ ما، گاهنامۀ کتاب امروز است که با وجود برخورداری از تیم تحریریِ قوی و امکانات بنگاه انتشاراتی فرانکلین، از مهر 1350 تا زمستان 1353، تنها هشت شماره از آن روی طبع و نشر دید. اما جهان کتاب از مهرماه 1374 تا امروز، یعنی سی سال، بی وقفه منتشر شده است.
میدانیم که انتشار مداوم مجلهای قابل اعتنا کار سادهای نیست- آنهم مجلهای مستقل در حوزهای تخصصی مثل نشرکتاب و معرفی جریانهای فرهنگی/ ادبی. جهان کتاب، به سبب تداوم انتشار و حفظ کیفیت مطالب، از معتبرترین نشریات فرهنگی/ ادبیِ سالهای پس از انقلاب بهشمار میآید. بنا بر این، هر دانشجو و محققی که بخواهد دربارۀ نشرِ ادبیات و تاریخ و دیگر شاخههای علوم انسانی در بیست و پنج سال گذشته مطالعه و تحقیق کند، از مراجعه به دورۀ جهان کتاب بی نیاز نیست. مروری هرچند کوتاه در شمارههای منتشر شدۀ این نشریه مؤیّد آن است که کوشش دستاندرکاران آن پربار بوده است. زیرا، به مرور ایّام، حول این مجله، فضایی فرهنگی ساخته شده است.
شکلگیری و ادامۀ حیات فضاهای ادبی و انتقادی در گروِ بهوجود آمدن نشریاتی است که بر رشد جریانهای نقد ادبی و فرهنگی تأثیر بگذارند و به محلی برای مکالمۀ اهل فرهنگ بدل شوند- و این در جامعهای که مکالمه کمتر جایی در آن دارد، اهمیتی وافر دارد. چاپ نقد از منتقدانی با صداهای متفاوت، جهان کتاب را نشریهای علاقهمند به شکلگیریِ فضای گفتگویی (مکالمهای) بین خوانشهای گوناگون نشان میدهد.
یعنی به جای آنکه از نقد محملی بسازد برای تصفیه حساب های شخصی، میکوشد در حدّ مقدورات- بههر حال زمان و مکان چاپ آن را نباید فراموش کرد- دیدگاههای مختلف را بهصورتی بیطرفانه مطرح کند. و شاید بتوان گفت: از معدود مجلات ما است که به ارزش متن، بیش از نام نویسندۀ آن اهمیت میدهد- نکتهای که در موفقیت حرفهایِ مجله بیتأثیر نبوده است.
گسترش اندیشۀ انتقادی از مهمترین دستاوردهای نشریات ادبی/ هنری است. آنها با چاپ تألیفها و ترجمههای متنوع، و ایجاد اندیشهها و اسلوبهای زبانی/ فرمیِ تازه برای اثرآفرینان بومی، در تحول ادبی جامعه ایفای نقش میکنند. چنین است که، با بررسیِ این قبیل نشریات، میتوان در علل و اسبابِ تغییر دورههای تاریخی تحقیق کرد.
آنها معرّف وضع فرهنگی/ ادبیِ زمانۀ انتشار خود هستند و، در عینِ تداوم بخشیدن به جریانهای فکری/ ادبی، بر آنها اثر میگذارند. در واقع، با تداوم انتشار و با گردِ هم آوردن اثرآفرینان، به نهادینه شدنِ تحولات فرهنگی کمک میکنند. جهان کتاب، با استمرار در انتشار نوشتههای مؤلفان، چونان پلی ارتباط آنها و خوانندگانشان را حفظ میکند. همچنین، با معرفی و بررسیِ تازههای نشر، راه ارتباطی مناسبی بین ناشران و خوانندگان بهشمار میآید. بر عهدۀ ناشران است که طی کردن این راه را بر جهان کتاب آسانتر سازند.
اهمیت جهان کتاب در چاپ تحقیقاتی در مورد جنبههای گوناگون علوم انسانی، مسائل و مشکلات نشر، و نقد و معرفی کتاب است. جهان کتاب کمتر شعر و داستان چاپ کرده اما در زمینۀ نقد و بررسی آنها کوشیده است. در واقع، بیآنکه به جُنگ ادبی تبدیل شود، وظیفۀ ژورنالیستیِ خود- خبررسانی با زبانی زنده- را انجام داده است.
اگر مقایسه کنیم شمارههای اولیۀ آن را متوجه میشویم که هم به لحاظ شکل ظاهری و هم کیفیت مقالات، درجا نزده است. هم خبری است و هم تحلیلی و انتقادی: ترکیب متناسبی از مقالات تألیفی و ترجمهای. با آرزوی تداوم انتشار جهان کتاب.