تماس با ما لوگو

با ما به جهان کتاب‌ها بیایید

گفت‌ و گو با آلن دو باتن

گفت و گو با آلن دوباتن

گفت‌ و گو با آلن دو باتن

ترجمۀ مژده دقیقی

 

 

 

خوانندگان نیویورک تایمز بوک ریویو هر یکشنبه منتظرند ببینند کدام رمان‌نویس، تاریخ‌نگار، نویسندۀ داستان کوتاه یا هنرمند این هفته مهمان بخش محبوبِ «حوالی کتاب» (By The Book) است. این گفت‌وگوها را پاملا پُل انجام می‌دهد که از 2013 تا 2022 سردبیر این نشریه بوده است. این پرسش‌ها و پاسخ‌ها خواننده را با دنیای شخصی نویسندگان و هنرمندان آشنا می‌کند و با خواندن تجربیات و نظرهایشان، به درک عمیق‌تری از قریحۀ ادبی و روند نوشتن می‌رسد.

نیویورک تایمز بوک ریویو که از اکتبر 1896 منتشر می‌شود، ضمیمۀ یکشنبه‌های روزنامۀ نیویورک تایمز و از تأثیرگذارترین و پرمخاطب‌ترین نشریات بررسی کتاب در آمریکاست.

الآن چه کتابی روی میز کنار تخت شماست؟

مشغول خواندن زُنا هستم، جدیدترین کتاب یکی از نویسندگان معاصر محبوبم، جِف دایر[1]. مقدمهٔ کتاب به نظر بی‌اندازه ملال‌آور است: مقاله‌ای است دربارهٔ فیلم استاکرِ آندری تارکوفسکی؛ اما خوشبختانه، مثل بیشتر آثار دایر، فقط دربارهٔ خودِ نویسنده است: دل‌مشغولی‌هایش، ترس‌هایش، احساسات جنون‌آمیز زیاده از حد (و همیشه محبت‌آمیزش). آنچه به کتاب انسجام می‌بخشد، کیفیت ناب صدای نویسنده است، که به‌خودی‌خود شاهکار است.

آخرین کتابِ حقیقتاً درخشانی که خواندید چه کتابی بود؟

قابل پیش‌بینی است که من همچنان مسحور در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفتهٔ مارسل پروست هستم. رمان پروپیمانی است؛ امکان دارد دو طرفدار پروپاقرص پروست آن را به دلایل کاملاً متفاوتی دوست داشته باشند. بعضی‌ها از مهمانی‌های شام خوش‌شان می‌آید، گروهی از تاریخ هنر، برخی از حسادت، و بعضی هم از دختران جوان در اوج زیبایی. پروستی که من دوست دارم نویسندهٔ جستارهای روان‌شناختی است و تا حدی با سختگیری (و ذکاوت خشک و کسالت‌آور) اخلاق‌گرایان بزرگ فرانسوی مانند پاسکال، لا روشِفوکو، و استاندال در انگیزه‌ها و عواطف شخصیت‌هایش تأمل می‌کند؛ پروستی که چنین چیزهایی می‌نویسد: «شکی نیست که جذابیت‌های فرد کمتر دلیل عشق هستند تا حرفی از این قبیل که ”نه، امشب فرصت ندارم.“»

ژانر ادبی محبوبتان کدام است؟ چیزی هست که از گفتنش خجالت بکشید؟

من عاشق جستارم. ابعاد این ژانر، به‌عنوان‌مثال، به‌اندازهٔ کتاب تاریخ یا رمان روشن نیست. نوع جستارهایی که من در ذهن دارم از مونتنی شروع می‌شود، و با لحنی گرم، انسانی، تأثیرگذار، همراه با پراکنده‌گویی، به مضامین گستردهٔ کمابیش فلسفی می‌پردازد. احساس می‌کنی صرفاً نه با یک موضوع که با دوستی آشنا شده‌ای. من از جمله عاشق جستارهای امِرسن، تورو، ویرجینیا وولف، دانلد وینیکات، سیریل کانلی، جوزف برودسکی، لارنس وِشلر، میلان کوندرا، جولین بارنز، آدام گوپنیک، و نیکلسن بِیکر بوده‌ام.

 

گفت و گو با آلن دوباتن
گفت و گو با آلن دوباتن

 

تازگی‌ها کتاب فلسفی خوبی خوانده‌اید؟

بدبینی خوشایند و هراس‌آور آرتور شوپنهاور در کتاب در باب حکمت زندگی برایم تسلی‌بخش بوده. می‌گوید: «ما می‌توانیم زندگی خود را بخش/رخداد ناراحت‌کنندهٔ بیهوده‌ای در آرامش خوشِ نیستی بدانیم. می‌توان درباره‌اش گفت: ”امروز بد است و روزبه‌روز بدتر می‌شود، تا آنکه بدترین اتفاق می‌افتد.“» این پیش‌داوری اشتباه دوران ماست که گمان می‌کنیم تنها راه برای خوشحال کردن کسی این است که حرف خوشحال‌کننده‌ای به او بگوییم. حرف‌های مبالغه‌آمیز تراژیک به‌مراتب مؤثرترند.

اگر می‌توانستید از رئیس‌جمهور، یا از نخست‌وزیر، بخواهید فقط یک کتاب را بخوانند، چه کتابی را پیشنهاد می‌کردید؟

رئیس‌جمهور شما مورد پیچیده‌ای است، آدمی است پرشور، باشهامت، و سخنور. علاوه بر این‌ها، استاد حقوق سخت‌کوش، بدقلق و واقع‌بینی است. من به سویهٔ اول او بسیار علاقه دارم، برای همین دلم می‌خواهد کتاب‌هایی جلوی او بگذارم که از نظر من بهترین ویژگی‌هایی او را تقویت کنند. به‌ویژه او را با ویتمن و تورو مأنوس می‌کنم، صداهای آمریکایی بی‌نظیری که مظهر انسانیت، خوش‌قلبی، جسارت و آزادی هستند؛ و اما نخست‌وزیر بریتانیا، او نیاز مبرم دارد که آثار جان لاک و تاماس هابز را بخواند، و مسائل مربوط به قانون اساسی را از منظری تاریخی به‌طور گسترده مطالعه کند.

می‌شود کتاب‌های محبوب دوران کودکی‌تان را نام ببرید؟ شخصیت یا قهرمان محبوبی داشتید؟

من در کودکی اصلاً اهل ادبیات نبودم؛ این شاید قوت قلبی باشد برای پدرومادرهایی که بچه‌هایشان با کتاب خواندن میانه‌ای ندارند. عاشق لِگو بودم، و کتاب‌های عملی از قبیل در نیروگاه اتمی چه می‌گذرد. تا اوایل نوجوانی به اهمیت کتاب‌ پی نبرده بودم؛ آن موقع بود که کتاب مهم و قدیمی ناطور دشت به من انگیزهٔ مطالعه داد. در شانزده‌سالگی، سرگشته و پریشان بودم؛ اغلب، بی‌حوصله و دمدمی، میان کتاب‌های فلسفی می‌چرخیدم. تحت تأثیر این ادعای کی‌یرکگارد بودم که می‌گفت قصد دارد فقط «نوشته‌های کسانی» را بخواند که «اعدام شده‌اند.»

در دوران دانشجویی چه کتاب‌هایی بیشتر از همه بر شما تأثیر گذاشتند؟

جستارنویس فرانسوی، رولان بارت، بیشترین تأثیر را بر من گذاشت، و همچنان به شیوه‌های بسیار می‌گذارد. روش او را در پرداختن به موضوع‌های بسیار مهم (عشق، معنی ادبیات، عکاسی) به شیوه‌های غیرمستقیم، با نوآوری بسیار در فرم و خلاقیت، دوست داشتم. جستارش دربارهٔ عکاسی، پیام عکس، نمونهٔ جستاری بسیار منسجم ولی شخصی است. اگر سخن عاشقِ او را نخوانده بودم، نمی‌توانستم اولین کتابم، جستارهایی در باب عشق، را بنویسم. بارت جسارت و نوآوری در سطح فرم را به من آموخت.

آخرین بار چه کتابی شما را به گریه انداخت؟

هر وقت داستان کودکان زیبای جودیت کِر، ببری که برای چای آمد[2]، را می‌خوانم، بغض گلویم را می‌گیرد. داستان ببری است که موقع عصرانه، به‌صورت کاملاً غیرمنتظره، در خانهٔ دختری به اسم سوفی و مادرش پیدایش می‌شود. انتظار می‌رود آنها وحشت کنند، اما سوفی و مادرش با آمدن این مهمان ناخوانده خیلی خوب روبه‌رو می‌شوند و واکنش آنها دعوت هوشمندانه‌ای است از ما که در مقابل چالش‌های غیرمنتظرهٔ زندگی انعطاف داشته باشیم و برخورد مثبتی نشان بدهیم.

آخرین کتابی که شما را خنداند؟

اخیراً یک کتاب کاریکاتور غیرداستانی با عنوانِ داستان سبُک و سرگرم‌کننده خوانده‌ام، از یک روانکاو بریتانیایی به اسم فیلیپا پِری[3]. بهترین کتابی است که تابه‌حال دربارهٔ روانکاوی خوانده‌ام، و ما را در جریان روانکاوی یک مرد و تلاش‌های او برای رفع طیفی از مشکلات با مادر و دوست‌دخترش قرار می‌دهد. تصویرها و حباب‌های حرف‌های این کتاب اثر جونکو گرات[4] است؛ کتابی است جذاب و پرکشش و بسیار دقیق و تفکربرانگیز.

و آخرین کتابی که شما را عصبانی کرد؟

موقع خواندن کتاب بی‌نظیر جاناتان سفران فوئر، خوردن حیوانات،[5] از دست صنایع غذایی خیلی عصبانی شدم. حالا، بعد از گذشت چند سال، از این بابت متحیر و عمیقاً نگرانم که چطور ممکن است تحت تأثیر کتابی این‌طور به خشم بیایی و با این وصف دست روی دست بگذاری و همهٔ آن حرف‌های خوب را به فراموشی بسپاری؛ گواه ترسناکی است بر ناتوانی کتاب‌ها در دست خوانندگان هردم‌خیال.

بهترین داستان عاشقانه‌ای که تابه‌حال خوانده‌اید؟

رنج‌های ورتر جوان، اثر گوته، عصارهٔ همهٔ مضامین رویکرد غربی نسبت به عشق است. پژوهشی در زمینهٔ خامی و ناپختگی هم هست. عشق ورتر به شارلوت به فقدان عشق متقابل وابسته است. اگر شارلوت پاسخ مثبت داده بود، شاید عشق ورتر در روال روزمرهٔ مراقبت از کودک رنگ می‌باخت. به کلام دیگر، این کتاب داستان عاشقانه‌ای است که با ظرافت نشان می‌دهد داستان عاشقانهٔ متعارف، ما را برای واقعیتِ روابط بلوغ‌یافته آماده نمی‌کند. کتابی است که باید با هشدار به جوان‌ها داد.

به نظر شما معمارهایی هستند که برحسب اتفاق نویسندگان خوبی هم باشند؟ می‌شود کتاب‌های محبوبتان را در حوزهٔ معماری نام ببرید؟

لو کوربوزیه نویسندهٔ فوق‌العاده‌ای است. ایده‌هایش به این دلیل در ابعاد گسترده تأثیرگذار بودند که قلم بسیار نافذ و گیرایی داشت. سبک او کاملاً روشن، تند، بامزه، و به بهترین شکل ممکن جدلی است. کتاب‌هایش، با تصاویر و شرح زیر تصاویر، صفحه‌آرایی زیبایی دارند. من کتابِ به‌سوی معماری نو را توصیه می‌کنم. با اینکه معمارها از سبک لو کوربوزیه خیلی تقلید کرده‌اند، متأسفانه تعداد انگشت‌شماری در زمینهٔ ادبیات و سبک نثر به‌درستی از او آموخته‌اند.

اگر می‌توانستید با هر نویسنده‌ای که بخواهید، زنده یا مرده، ملاقات کنید، چه کسی را انتخاب می‌کردید؟ چه چیزی را می‌خواستید بدانید؟

دلم می‌خواست جان راسکین را ملاقات کنم که تأثیر زیادی روی من گذاشته، و تصورات نامتعارفش دربارهٔ جامعهٔ آرمانی (در سطح معماری و اخلاقیات) همیشه برایم الهام‌بخش بوده. راسکین غمگین، آزرده و تنها بود، و احساس می‌کرد حرف‌هایش بد تعبیر شده است. بی‌تردید دلم می‌خواست تلاش کنم که دوستش باشم.

و اگر می‌توانستید یک شخصیت ادبی را ملاقات کنید، چه کسی را انتخاب می‌کردید؟

آلبرتینِ پروست به نظر شخصیت خیلی پیچیده ولی متقاعدکننده‌ای است؛ و از دید من، بیشتر زنی تمام‌عیار، و دختری آتش‌پاره است تا موجودی دوجنسی.

نویسندگان محبوب شما در همهٔ دوران‌ها چه کسانی هستند؟ از میان هم‌عصران خودتان کدام نویسندگان را بیشتر دوست دارید؟

مونتنی، استاندال، فروید، و دابلیو. اچ. اودن به شکل‌های مختلف بر زندگی‌ام چیره بوده (و آن را ویران کرده‌اند.) به دابلیو. جی. سیبالد و ریشارد کاپوشینسکی خیلی فکر می‌کنم. یکی از هم‌عصران محبوبم، هرچند از نسلی متفاوت، نورمن مِیلر بود. شیفتهٔ یکی از کتاب‌هایش هستم که تا حد زیادی فراموش شده، دربارهٔ آتشی روی ماه:[6] جستاری بلند و پراکنده دربارهٔ تکنولوژی و امریکا که سزاوار مخاطبان گسترده‌تر است. از میان زنده‌ها، این‌ها را خیلی دوست دارم: میلان کوندرا، میشل ولبک، فیلیپ رات، و نیکلسن بِیکر.

اگر مجبور باشید به یک جوان فهرستی از کتاب‌ بدهید که مطالعهٔ آنها را باید در اولویت قرار بدهد تا برای بزرگ‌سالی آماده شود، چه عناوینی را در این فهرست می‌گنجانید؟

تاریخ خودمانی نوع بشر نوشتهٔ تئودور زِلدین را به آنها پیشنهاد می‌کنم که تلاش زیبایی است برای مرتبط کردن مضامین مهم تاریخی با نیازهای روح انسان. آنها را به کتاب هنر و وهمِ ارنست گامبریچ ارجاع می‌دهم که به هنرهای بصری و روان‌شناسی می‌پردازد. در دوران نوجوانی ناامیدی شایع است، برای همین توصیه می‌کنم با خواندن آثار بدبین‌هایی مثل پاسکال و امیل چوران تسلی پیدا کنند. به‌ویژه کتاب کوچکِ غم‌انگیز، دردناک، و جست‌وجوگر سیریل کانلی با عنوان گور ناآرام[7] را (که با نام مستعار پالینوروس منتشر شده) به آنها توصیه می‌کنم.

خیال دارید بعد از این چه کتابی بخوانید؟

دلم می‌خواهد کتاب تازهٔ کریس وِیر، ساختن داستان،[8] را بخوانم که متأسفانه نایاب بود و اخیراً دوباره موجود شده. تا آن کتاب به دستم برسد، احساس می‌کنم قرار است با کتاب کوچکی که داگلاس کوپلند به‌تازگی دربارهٔ مارشال مک‌لوهان منتشر کرده، اوقات خوشی را بگذرانم.

27 ژانویه 2013

 

[1]. Zona, Geoff Dyer

[2]. Judith Kerr, The Tiger Who Came to Tea

[3]. Philippa Perry, Couch Fiction

[4]. Junko Graat

[5]. Jonathan Safran Foer, Eating Animals

[6]. Norman Mailer, Of a Fire on the Moon

[7]. Cyril Connolly (Palinurus), The Unquiet Grave

[8]. Chris Ware, Building Stories

 

این یادداشت در مجلۀ جهان کتاب به چاپ رسیده است.

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

ادبیات

تاریخ

هنر

فلسه

علم

 

سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.

بازگشت به فروشگاه