درد، رنج، تحقیر و بیعدالتی، نیرومندترین انگیزۀ جامعۀ بشری در ایجـاد همبستـگی است. ایـن همبستگـی بر تکستون شناخت فلسفی استوار نیست، بلکه بر امید، امید اجتماعی، امیـد مردمِ همراه و همبستهشده، استوار است.
همبستگی با گفتوگوها و تفاهمهای سرشار از تساهـل و تسامـح بـه دست میآید، نه بـا بحث و جدلهایی که به جداشدن صفها و رد کردن استدلال صف مقابل، و به کرسی نشاندن استدلال صف خود بینجامد. امید اجتماعی، بـه حقیقتی کلـی و عمومی، به خیری بیزمان و مکان توجه ندارد، و خوشبختـی بشـر را در آن نمیجوید؛ امید اجتماعی عزمی عمومی است، بر پایۀ تفاهم و توافق، میان موجوداتی مستقل، هرکدام بهرهمند از ویژگیهای خود، با زبان و بیان و مجموعۀ واژگانی از آن خود، به قصد از میان برداشتن درد، رنج، ستم، نابرابری، و هر آن چیزی که نمیگذارد انسان آن باشد که میخواهد از خود بیافریند، یا خود را بدانسان که میخواهد بازآفرینی و بازتوصیف کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.