سرب داغ برای این خانمها؛ گلوریا، دختر یک دانشمند آلمانی، که پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به همراه پدرش به آمریکا مهاجرت کرده بود، در اتاق هتلی در شیکاگو به قتل میرسد. او نقشههای محرمانۀ یک اختراع جدید را همراه داشت که پدرش پیش از مرگ به او سپرده بود؛ نقشههای یک بمب مرگبار.
راسل در مراجعت به هتل، با جسد قطععضوشدۀ همسرش روبهرو میشود و از ترس اینکه متهم به قتل شود میگریزد. او در پیِ یافتن قاتل گلوریا و همچنین فرار از تعقیب پلیس، ماجراهای نفسگیری را پشت سر میگذارد. اما رفتهرفته حقایقی حیرتآور و غیرمنتظره آشکار میشود…